جمله ی تاریخی اینشتین رد شد! خدا تاس می اندازد!

98

مشهور ترین جمله ی تاریخ نظریه ی کوانتوم، مربوط به آلبرت اینشتین است. حالا دانشمندان این جمله ی فلسفی را با یک آزمایش جالب، رد کرده اند. با دیپ لوک همراه باشید…

داستان این جمله ی مشهور به دوره ی تولد مکانیک کوانتومی، یعنی اوایل قرن بیستم باز می گردد. زمانیکه روز به روز نتایج شگفت انگیزتری از کوانتوم بروز می یابد و انقلابی در نگرش دانشمندان نسبت به کائنات رخ می دهد. اینجاست که هر یک از دانشمندانی که خود از پایه گذاران اصلی این نظریه ی انقلابی بودند،  در مورد مفهوم و فلسفه ی آن دچار اختلاف نظر می شوند و مناظره های داغی بین آنها شکل می گیرد که شاید در کمتر برهه ای از تاریخ علم، اتفاق افتاده باشد. یکی از این مناظره های جنجالی، بین دو دانشمند مهم و تاثیر گذار یعنی آلبرت اینشتین و نیلز بور انجام شد.

مناظره اینشتین و بور در مورد خدا - خدا تاس می اندازد
مناظره اینشتین و بور – سولوی بلژیک ۱۹۲۷

اینشتین با اینکه یکی از پایه گذاران نظریه ی کوانتوم به حساب می آمد، برخی از پیامدهای آن را باور نداشت. یکی از این موارد، عدم قطعیت یا به عبارتی تصادفی بودن در رخدادهای جهان بود. او معتقد بود تصادف، هیچ جایی در قوانین جهان ندارد و به همین دلیل با جمله ی مشهور، “خدا تاس نمی اندازد” منظور خود را به روشنی بیان کرد . البته بور که عدم قطعیت را باور داشت، در پاسخ به این جمله ی اینشتین، چنین پاسخ داد: “لازم نیست تو به خدا بگویی چه کار کند”.

(در جذاب ترین قسمت کلاس درس کوانتوم، به بررسی کامل انواع تفسیرهای فلسفی و فیزیکی نظریه ی کوانتوم و دیدگاه دانشمندان خواهیم پرداخت)

جمله تاریخی آلبرت اینشتین
مکانیک کوانتومی، بسیار ارزشمند است، اما صدایی درونی به من می گوید، این مسیر درست نیست. این نظریه، کارآیی خوبی دارد، اما ما را به رازهای خداوند نزدیکتر نمی کند. من مطمئنم او تاس بازی نمی کند! آلبرت اینشتین

با گذشت سالها، ثابت شد که بور پیروز این مناظره بوده و عدم قطعیت یکی از بازیگران اصلی نظریه ی کوانتوم توافق است. حالا دانشمندان به همراه موسسه علوم فوتونی (ICFO) با یک آزمایش جالب، جمله ی مشهور اینشتین را نقض کردند. در این آزمایش از تولید کننده ی پیشرفته ی اعداد تصادفی استفاده شد. آزمایش ICFO، قوی ترین شاهد برای رد جمله ی اینشتین است که می گوید کائنات از قوانین مشخص، پیروی می کند و نه از شانس و دیگر آنکه ارتباطی سریع تر از نور وجود ندارد. نتایج این آزمایش، هفته ی گذشته در ژورنال Nature منتشر شد.

خدا تاس می اندازد!؟ مسئله این است!

در این آزمایش برای نخستین بار، دو الکترون به دام افتاده درون دو کریستال الماس متفاوت، در هم تنیده شده و سپس جهت گیری آنها اندازه گیری شد. در نظریه ی کوانتوم، درهم تنیدگی، یک مفهوم بسیار قدرتمند و البته اسرارآمیز است. از نظر ریاضی، این دو الکترون با یک تک تابع موج توصیف می شوند که تنها مشخص می کند آنها با یکدیگر سازگار یا ناسازگارند، اما در مورد جهت اسپین هیچ یک از آنها، اطلاعاتی نمی دهد. بنابراین از نظر ریاضی،الکترونها هویت خود را از دست می دهند. رئالیسم موضعی (چیزی که اینشتین به آن معتقد بود) تلاش می کند تا این پدیده را با توجیه ساده تری توضیح دهد. طبق این نظریه، ذرات دارای جهت خاصی و از قبل معین شده ای هستند، اما تا زمانیکه مسیر آنها را اندازه نگیریم،از این جهت اطلاعی نخواهیم داشت.

وقتی مسیر الکترون ها، اندازه گیری شود، آنها به طور جداگانه و البته تصادفی، جهت گیری خاصی را خواهند گرفت، در حالیکه به خوبی سازگار هستند. بنابراین چیزی که واقعاً وجود دارد این است که الکترون ها نمی توانند جهت های از قبل تعیین شده داشته باشند. این رفتار تنها زمانی که الکترون ها با یکدیگر ارتباط داشته باشند، امکان پذیر است و این چیزی است که برای الکترون های به دام افتاده در کریستال های مختلف اتفاق افتاد. اما قسمت شگفت انگیزتر اینجاست: در این آزمایش، الماس ها کاملاً جدا از یکدیگر بودند: ۱.۳ کیلومتر  (۱۳۰۰ متر) دور از یکدیگر! از طرفیاندازه گیری ها، بسیار سریع انجام شد، به طوری که زمان کافی برای ارتباط الکترون ها حتی با سیگنال های با سرعت نور وجود نداشت. بنابراین این آزمایش، رئالیسم موضعی را در منگنه قرار می دهد: اگر جهت گیری الکترون ها، واقعی است، آنها باید ارتباط برقرار کنند و اگر ارتباط برقرار کنند، این ارتباط باید بسیار سریع تر از سرعت نور باشد. از آنجایی که راه سومی دیگری وجود ندارد، رئالیسم موضعی رد می شود. بنابراین دو نتیجه میتوان گرفت: یا خدا با کائنات، تاس بازی می کند یا الکترون ها می توانند سریع تر از نور ارتباط برقرار کنند (نقض نسبیت). در ادامه ثابت می شود که مورد دوم اتفاق نمی افتد.

این آزمایش شگفت انگیز، فوق العاده سریع است چرا که جهت گیری الکترون ها، غیرقابل پیش بینی است. اگر اندازه گیری ها، قابل پیش بینی بود،  الکترون ها می توانستند برای انتخاب یک جهت گیری، با یکدیگر همراه شوند. شبیه سازی این ارتباط در دنیای واقعی، امکان پذیر نبود. این خلا در انجام آزمایش، “راه گریز” نام دارد. برای بستن این راه گریز، تیم محققان به ICFO یعنی کسانی که رکورد سریع ترین تولیدکننده ی عدد تصادفی کوانتومی را در اختیار دارند، مراجعه کردند. ICFO، یک جفت تاس کوانتومی برای این آزمایش طراحی کرد: این تاس های کوانتومی برای هر آزمایش، یک بیت فوق العاده تصادفی را در مدت زمان حدود ۱۰ نانوثانیه تولید کردند. در این بازه ی زمانی، نور، ۳۰ متر می پیماید. بنابراین این زمان برای ارتباط دو الکترونی که در دوالماس با فاصله ی ۱۳۰۰ متری یکدیگر قرار داشتند، به هیچ وجه کافی نبود!

سریع ترین تولید کننده اعداد تصادفی - خدا تاس می اندازد
سریع ترین تولید کننده اعداد تصادفی (تاس کوانتومی)

این آزمایش، دید اینشتین نسبت به جهان را تکذیب می کند.در نتیجه قوانینی که بر کائنات حکومت می کنند، قطعاً حاصل تاس انداختن خداوند هستند!

با اقتباس از: phys.org

از تازه ترین و جذاب ترین مقالات دنیای کوانتومی، آگاه شوید:

عضویت در خبرنامه ایمیلی دیپ لوک عضویت در خبرنامه تلگرام دیپ لوک

دکترای شیمی کوانتومی/فیزیک اتمی از دانشگاه شهید بهشتی، سردبیر دیپ لوک، طراح وب،گرافیک و موشن. مشتاق دیدن، فهمیدن و کشف‌ کردن رازهای شگفت‌انگیز هستی، به ویژه‌ دنیای اتم‌های سرکش.

گفتگو۹۸ دیدگاه

  1. سلام خانم ریاحی.
    من میتونم ایمیل شخصی شما را داشته باشم؟
    رساله دکترای من در زمینه کوانتومی است بنابراین میخواستم از علم شما استفاده کنم.
    باتشکر

    • ناهید سادات ریاحی

      دوست عزیز شما می تونید با ایمیل سایت به نشانی info@deeplook.ir در ارتباط باشید. البته در مورد موضوعات بسیار تخصصی رساله، نمیتونم کمک زیادی بکنم. موفق باشید

    • ناهید سادات ریاحی

      دوست عزیز با توجه به اینکه فرمودین رشتتون میکروبیولوژیه، متاسفانه من کمک زیادی نمی تونم بهتون بکنم

  2. به نظرم تصادقی بودن منظم بودن رو نقض نمی کنه!
    یعنی به معنای دیگه : به طور تصادفی این جهان همان چیزی هست که خدا می خواسته!

    • دقیقا از کجا فهمیدی این جهان دقیقا همون چیزی هست که خدا می خواسته؟؟؟ خدا خودش بهت گفته یا تو قرآن گفته شده!!!

    • اول اینکه قوانین جهان توسط خداوند وضع میشه ، دوم اینکه خودش اونها رو تغییر میده، سوم اینکه این قوانین همه در یک سطح نیستند ، قوانین خلقت مولکولها و اتمها هم همه در یک سطح نیستند.

    • فرق است بین نظم تصادفی و تصادف منظم و هدفمند. هرانچه در جهان رخ میدهد، علیرغم ظاهر اشفته و بی نظم و تصادفی، از نظم و حرکت هدفمند و پیچیده برخوردار است. تشخیص اینکه خدا وجود دارد یا ندارد از قدرت ذهن ما خارج است و ذهن مادی ما نمیتواند حقیقت غیرمادی با قدرت شگرف را تصور کند.

  3. البته انیشتین نگفت که خدا تاس می اندازد میگفت که مکانیک کوانتومی نشان میدهد که خدا تاس می اندازد و این باعث میشود که بگویم مکانیک کوانتومی نظریه ایست که از همه لحاظ خصوصا از لحاظ فلسفی مشکل دارد ولی این را باید بگویم که مکانیک کوانتومی همینی که هست خیلی ارزشمند است.

    • شما متن بالا را دوباره بخون. انیشتن گفته مگه خدا تاس می اندازد؟ یعنی میخواسته بگه خدا تاس نمی اندازد.
      تو ویکی پدیا همه چیز در مورد انیشتین نوشته برو بخون.

    • من تحقیقاتم در مورد فلسفه است
      کی گفته تاس انداختن ایراد داره
      مبحث بسیار پیچیده جبر و اختیاردقیقا همین حالت رو داره (عدم قطعیت)
      اگه اصل اختیار رو بپذیریم و اندیشه رو از مغز بدونیم و فعالیت مغز را در دنیای کوانتومی و حرکت الکترون ها درون رشته های عصبی بدونیم به این نتیجه میرسیم که انسان مختار ممکن است خوب یا بد باشد و بدن عدم قطعیت
      و خدا هم امتحان انسان رو در رابطه با نتیجه کاری او قرار داده که معلوم نیست انسان چگونه عمل میکند

      اما مبحث جبر و اختیار در فلسفه خیلی گسترده است و نمیشه با یک جمله تمومش کرد

      • این حرف و ادعا یک شبه علم رد شده است در قرن ۲۱.
        فعالیت انسان واقعا چند درصد به حرکت الکترونها ربط دارد؟ این خود انسان است که با طیفی از تاثیرها از فشار جسمی تا انتخاب هدفمند خاطرات و تصمیم ها را ایجاد میکند

  4. جمله انیشتین اگر منتقدینش درست متوجه منظورش میشدند جمله غلطی نبوده.بله هستی و کائنات رندم و تصادفی نیست و خداوند تاس نمی ریزد ولی چرا انیشتین در نظریه مکانیک کوانتومی و اصل عدم قطعیت دچار شک شد و چنین جمله تاریخی رو به زبان اورد؟ چون انیشتین در حین اینکه عقیده درستی در تصادفی نبودن جهان داشته در اینکه وجود انسان هم جزیی ازین هستی است و بنا بر کتابهای اسمانی و فلسفه انسان دارای اختیار است دچار غفلت شده و وجود تصادف و احتمال رو در جهان هستی رد کرده و به این مسیله توجه نکرد که بخشی از جهان هستی کاملا احتمالاتی است. اینجا میشه گفت نظر هایزنبرگ هم درست بوده و عدم قطعیت و احتمال درسته .بسیاری از پدیده های فیزیکی بر مبنای احتمالات هستند .و میشه گفت هم انیشتین درست گفته و هم هایزنبرگ اگر معنی و منظور و فکر هر دو گروه رو درست متوجه بشیم. هر دو گروه فقط از دید خودشون به مسیه نگاه کردن و صحبتهایی کردند و هیچکدام حرف غلطی نزدند فقط از دید محدود خودشون به موضوع نگاه کردن.

  5. عرض سلام وادب واحترام محضرشریف دوستداران علم فیزیک.به عقیده بنده،اگربناباشد که تمام نظریات یا گفته های یک دانشمند:(پروفسور عزیز:آلبرت اینشتین)اثبات شود یاباتعصب بخواهیم ازجناب ایشان طرفداری نماییم ،راه رابرای کاوش دردنیای پرپیچ وخم فیزیک بسته ایم.نگاه متعصبانه یعنی:دورماندن ازپیشرفت وبهرفت.چه بسا درسال های آتی نوابغی ظهور کنندکه تمام گفته های نابغه قرن بیستم باتردید روبروشود.درآینده باظهورامام زمان (عج)،علم واردمرحله های متعالی اش می شود.سپاسگزارم.

    • چه ربطی داره جناب ازمایشه دیگه مث اینکه ی پزشک در مورد شما نظریه میده ممکنه شک داشته باشین اما وقتی ازمایشگاه رفتین و جواب رو بردین پیش پزشک دیگه قطعا مشخصه. کاری به انیشتین نداشته باش جوای رو بسنج. اگه از علم سر در نمیاری سعی کن دنبال تفکرات خودت باش چون قطعا مجبور میشی برای راضی نگه داشتن خودت جوابایی بدی که خیلی عجیبه. بنظر میرسه شما از اون دسته ادمایی که میگن انیشتین مثلا شیعه شده یا بسیاری خرافات و اطلاعات غلط دیگه

    • برادر شما تفاوت بین نظریه و اثبات علمی رو نمیدونین. بیشتر مطالعه کنین این قوانینی که اثبات شده در دنیای ما کار میکنه و دیگه کسی نمیتونه رد کنه مگه حدس و گمانه

      • دنیای ما منظورت زمینه ؟
        آقا مکانیک کوانتوم می‌تونه تو فضا همین معنی رو بده خیر
        مکانیک کوانتوم یا فیزیک کلاسیک کدومش می‌تونه سیاهچاله رو توصیف کنه؟
        کدومش می تونی انبساط جهانی را توصیف کنه؟
        آیا فیزیک اینقدر محدوده خیر
        علم پیشرفت می کنه و قواعد تغییر حتی اصل ها

      • ببخشید شما فلسفه را مطالعه کردید که دارید یک طرفه نظر می دهید، ما در فلسفه عقل را فقط در نظر می‌گیریم و به کتاب و احادیث کاری نداریم، فلاسفه ای در برابر آقای مطرحی کم آوردند که حتی گفته گفته شده که شخص تمام افکار و رفتار خودش را بر اساس عقل چیده بود، ربط در اینجا است که در زمان های بعد دانشمندان خود گزاره های خودشان را رد می کنند همان طور که کرده اند چون علمشان ناقص است و خود نیز در راه تکامل اند اما علم الهی از ابتدا کامل عرضه شده، ( و علم آدم الاسماء کلها)

  6. با درود
    اگر منظور عبارت “خدا تاس نمی ریزد ” را درست متوجه شویم این اصل اساسی هیچ گاه در نظام هستی ابطال نخواهد شد. این عبارت در سطح بسیار کلان به ما میگوید اگر نظام هستی بر پایه اتفاق و تصادف استوار باشد ما هرگز از نظر علمی در این جایگاه فعلی نبودیم زیرا خاصیت علم این است که میتواند پیشبینی کند و پیشبینی حاصل وجود قوانین ثابت است و اگر در نظام هستی قوانینی ثابت وجود نداشت سنگ روی سنگ بند نمیشد و ما حتی در مسائل جزئی زندگی نیز نمی توانستیم روابط درست اجتماعی داشته باشیم به عبارتی ما حتی قادر به تعقل هم نبودیم زیرا پایه و اساس تعقل بر اصل علیت استوار است و علیت یعنی ،چرایی هر پدیده محقق شده ملموس و غیر ملموس موجود در هستی .
    لذا ما هرگز نمیتوانیم اصل علیت و وجود قوانین ثابت را در مجموعه هستی و در وجود خودمان انکار کنیم زیرا اگر ما قادر به ادراک هستی میباشیم و همین الان راجع به صحت یا عدم صحت عبارت “خدا تاس نمی ریزد ” فکر میکنیم خود بهترین دلیل بر وجود قوانیین ثابت در جهان هستی میباشد و اگر چنین نبود ما هرگز نمیتوانستیم راجع به صحت یا عدم صحت هیچ اصلی تامل کنیم زیرا خود فکر کردن و اندیشه بر پایه امور ثابت و لا یتغیری میباشد .
    لذا عبارت “خدا تاس نمی ریزد “در سطح بسیار کلان هرگز قابل ابطال نیست زیرا معنی ان این است که تار و پود نظام هستی بر اساس وجود قوانینی ثابت و لایتغیر بنا شده که هرگز فرو ریختنی نیست و اگر احیانا در سطحی از سطوح نظام هستی ما شاهد تصادف و امور غیر قابل پیش بینی هستیم هرگز دلیل بر تصادفی بودن کل نظام هستی نمی باشد زیرا با وجود اینکه بر فرض صحت ان ادعا مبنی بر تصادفی بودن ان سطح معرفتی ما همچنان شاهد ثابت بودن قوانین دیگر هستیم (یعنی هم زمان شاهد قانون مند بودن و تصادفی بودن هستیم )که این خود بهترین شاهد بر این است که قوانین هستی لایه ای است و همه در یک سطح نمی باشند .
    اما سوال این است که چگونه ممکن است در درون یک نظام هوشمند و هدفمند ما شاهد اموری تصادفی و غیر قابل پیشبینی باشیم . حقیقت این است که این واقعیت وجود تصادف در عالم هستی امری جدید نیست زیرا ما هم در حوزه تکامل موجودات شاهد تصادف و اتفاقی بودن هستیم و هم در مورد و جود اختیار در اعمال و رفتار انسانها در سطحی بسیار پیچیده تر شاهد تصادف و و حرکات غیر قابل پیشبینی در اعمال انسانها هستیم .
    مثلا ما هرگز به طور قطع نمی توانیم بگوییم که انسانها در شرایط یکسان عکس العملهای مشابهی در مواجه با امر واحدی داشته باشند و ای بسا ما خود نیز نتوانیم اعمال خود رادر بعضی موارد پیشبینی کنیم ولی ایا این خصیصه اختیار در ما باعث میشود ما نتیجه بگیریم که ما نمی توانیم هیچ اصول ثابتی را در مورد انسان بپذیریم ؟قطعا خیر
    زیرا همین وجود اختیار در ما بر پایه اصول بیشماری بنا شده که همگی ثابت هستند . به عبارتی خود همین اختیار به مانند یک دایره کوچک در دل یک دایره بزرگتر میباشد و تابع ان است و هرگز قادر نیست از اصول کلی ان دایره بزرگتر خارج شود مثلا درست است که ما هر عملی را میتوانیم انجام دهیم ولی مثلا نمی توانین تعیین کنیم که فرزند چه کسی باشیم و در کدام نقطه جهان به دنیا بیاییم زبان و رنگ خود را تعیین نمی کنیم زیبایی و قدرت جسمی و و ذهنی خود را تعین نمی کنیم خصوصیات کلی نوع بشر را ما تعیین نمی کنیم و…
    پس درست است که ما مختار هستیم ولی اختیار ما داخل در یک چهار چوب خاص میباشد و ما هرگز دارای اختیار مطلق نمی باشیم .
    مثال دیگر برای نشان دادن جایگاه تصادف ، عالم رایانه میباشد به این شکل که:
    شما اگر هر کلیدی را فشار بدهید نرم افزار برای ان عکس العملی را پیشبینی کرده است بنابر این اگر شما هوشمندانه کلیدها را فشار دهید جوابی هوشمندانه دریافت خواهید کرد و اگر تصادفی عمل کنید شاهد عکس العملهای غیر هدفمندو غیر مربوط خواهید بود ولی انچه در اینجا منظور ماست این است که شما در هر صورت هر کلیدی را فشار دهید باز هم رایانه هوشمندانه به شما پاسخ داده به عبارتی سیستم سیستم هوشمندی است ولی در بعضی مواقع اگر نتایج ناقصی حاصل میشود علتش ناقص بودن نرم افزار نیست بلکه علت حرکت غیر هوشمندانه کاربر است نه خود رایانه به عبارت روشن تر ان حرکات اتفاقی و عکس العملهای غیر هدفمند خود تابع قوانین ثابت دیگری میباشد بنابر این هر حرکت تصادفی خود معلول علتی ثابت و هدفمند میباشد .
    در سطح ذرات کوانتوم نیز درست است که حرکت ذرات قابل پیشبینی نیستند ولی وجود ان ذرات و کلیه حرکات ان در سطحی بالاتر از قبل طراحی شده و در هر صورت هر واکنشی هم انجام گیرد در داخل ان سیستم از قبل طراحی شده میباشد درست مانند حرکات مختلف در رایانه که شما میتوانید هر کلیدی را فشار دهید و شاهد عکسل العملی خاص باشید ولی در نهایت هر عکس العملی که از طرف رایانه صورت گیرد باز هم در همان چهار چوب از قبل تعیین شده میباشد و چنین نیست که شما بتوانید دستوری به رایانه بدهید که از قبل برای ان برنامه ای طراحی نشده باشد به عبارتی در یک سطح رایانه تابع حرکت کاربر است ولی در سطحی بالاتر این کاربر است که تحت قوانین از قبل طراحی شده رایانه حرکت میکند.اگر چه حرکت ذرات کوانتوم دقیقا مشابه مثالهای ذکر شده نیست ولی برای تقریب به ذهن بسیار میتواند راه گشا باشد و به ذهن یاری میدهد تا دچار قضاوت عجولانه نگردد .
    حاصل کلام اینکه اگر دانشمندان به یقین به نقطه ای رسیده اند که نشان از حرکات غیر هوشمند و تصادفی و غیر قابل پیشبینی دارد مطمعنا ورای این سطح لایه های هوشمندی وجود دارد که این لایه از لایه های معرفتی را تحت پوشش دارند و در سطحی کلان خود این بی قانونی و تصادف تابع قوانینی بالاتر از خود میباشد و همین که دانشمندان قادر به درک این لایه درونی علم شده اند خود گویا ترین دلیل بر هوشمند بودن کل عالم هستی میباشد در غیر این صورت چگونه ممکن بود دانشمندان پله پله علم را طی کنند تا به این نقطه برسند ایا انان از روی تصادف به این نقطه رسیده اند . اصلا خود عبارت تصادف و غیر قابل پیشبینی بودن به نوعی بیانگر نوعی قانون است یعنی اصل تصادف خود بیانگر یک اصل و قانون است زیرا بیان میکند که در چنین شرایطی ما نمی توانیم پیشبینی کنیم که حرکت بعدی چیست ؟
    پس اولا ما در ذهن خود در ابتدا وجود قوانین ثابت را پذیرفته ایم که نقیض ان را ثابت کرده ایم در ثانی خود این تصادف در هر صورت یک قاعده را به ما گوشزد میکند هر چند این قاعده تصادف باشد زیرا تصادف خود یک پدیده خارجی است که تابع قوانین بیشمار دیگری میباشد یعنی خود معلولی است که در هر صورت نیازمند علت میباشد .
    در پایان ذکر نکته ای را خالی از فایده نمی دانم و ان این که مطالعه سیر تکامل علم این نکته را به خوبی به ما اموزش میدهد و ان اینکه شگفتی های علم پایان ندارد و ما نباید هرگز قضاوت های عجولانه داشته باشیم و مهمتر از همه این که ندانستن هرگز دلیل بر نبودن نیست به این معنی که اگر علم امروزه علت بسیاری از پدیده ها را نمی داند دلیل بر تصادف و بی خالق بودن عالم نیست . اگر علم امروزه را بر بشر ابتدایی عرضه میکردند مطمعنا نمی توانست ان را باور کند . پس عاقلانه ترین عکس العمل این است که ما همواره اصل را بر عدم اگاهی از رموز هستی بدانیم نه این که با هر کشف علمی شتابزده حکم به تصادف و خالق نداشتن و عالم هستی را صادر کنیم . به قول یک اندشمند تمام علوم بشریت در مقابل ناشناخته های عالم هستی به مانند صدفهایی کنار ساحل دریا در مقابل اقیانوسی است که میتواند بینهایت صدف را در دل خود داشته باشد و ما مغرور به یافتن معدودی صدف
    در نتیجه میتوان گفت در سطح کلان بیان جناب انشتین درست است و در سطحی دیگر و در لایه از لایه های علم حرف مخالفان نیز درست است و این مبحث دقیقا مشابه جبر و اختیار است زیرا در یک سطح کلان از ان نظر که بشر مخلوق است و در ساختار خلقت خویش نقشی نداشته بنابر این در سطح کلان بشر مجبور است و مختار نیست ولی در سطحی جزئی تر که مربوط به اعمال اوست او در همان محدوده اختیارات خویش موجودی مختار و خالق است پس انسان در سطحی مخلوق و در سطحی خالق است ولی در هر صورت خالقیت او زیر سایه مخلوقیت اوست .
    در مورد کل نظام هستی نیز چنین است یعنی در سطح کلان نظام ،نظام هوشمند و قانون مندی است ولی در بعضی از سطوح افرینش تصادف نیز صادق است ولی این تصادف در دل نظام هوشمند واقع است و تابع ان است و به هیچ عنوان مستقل نیست زیرا اگر چنین بود اصلا ما شاهد هیچ امر هدفمندی نبودیم و این امر محالی است که موجود هدفمند تابع و مخلوق تصادف باشد ان هم در این سطح بسیار کلان که در دل خود بینهایت امور هدفمند را جای داده و به شکا معجزه اسایی تمام این مجموعه های هدفمند به مانند اعضای یک مجموعه واحد به هم در تعامل هستند
    با سپاس

    • بردیا جهانگیری

      بنده ساعت ها و روز ها در تلاش بودم آنچه شما نوشتید را بنویسم اما شعورِ استفاده از کلمات و شعورِ رسایی کلام را نداشتم آنچه نوشتید تنها یک نظر نیست بلکه منطق مطلق بود بله به تمام و کمال آنچه می گویید صحیح است پایه و اساس علم بشر بر این حقیقت استوار است که یک آزمایش یا اتفاق اگر با شرایط یکسان و تکرار میکنم با شرایط یکسان تکرار شوند نتیجه همان میشود که بود برای پیدا کردن یک حقیقت از یک آزمایش ان را چندین بار با شرایط یکسان تکرار میکنند حال که پایه و اساس علم این است و چه بسا خودِِ علم هم بررسی همین اتفاق تکراری است پس اگر مقید به وجود هیچ رابطه ای در اتفاق افتادن یک به اصطلاح تصادف باشیم پس این خلاف علم است در واقع اگر به علم معتقدید پس تصادف تعریف نشده است چه رسد به انکه وجود داشته باشد

    • بله منطقی که در ذهن بنده نیز بود همین بود که شما گفتید با اینکه تخصصی در فیزیک ندارم اما با کمی فلسفه و استدلال میتوان فهمید که «اثبات تصادفی بودن» خنده دار است. اصلا ما مدام آزمایش میکنیم که روابط بین پدیده‌ها را درک کنیم تا تولید علم شود (اشاره به نادانی ما)؛ حالا که داریم آزمایش میکنیم و روابط بین پدیده ها را درک نکرده ایم بیاییم و بگوییم که تصادفاً این شده است. این طور که من از متن متوجه شدم دو الکترون با یک دیگر هماهنگ بودند درحالی که ارتباطی نداشتند! (از آنجا که از نور سریع‌تر نیست) آنجا که برایم عجیب است اینکه چه طور میتوان اثبات کرد که سریع تر از نور نیست؟ (یعنی میتوان اثبات کرد که ما تمام کائنات را درک کرده ایم؟؟ و سریع تر از نور نیافته ایم؟) یا از کجا میتوان گفت که ارتباط به شکل خاص دیگری رخ نمیدهد؟ البته من باتوجه به دانش اندکم نمیتوانم روی نقطه حساس این ماجرا انگشت بگذارم ولی منطق همان است که این دوستمان توضیح دادند. گرچه پاسخ این سوالات را هر دوستی که در فیزیک تخصصی دارد بدهد خوشحال خواهیم شد 🙂 (از سر کنجکاوی هم که شده)

      • برادر فلسفه همزمان با علم پیشرفت نکرده و بقول هاوکینگ فلسفه مرده است. فلسفه اینجا معنایی نداره

        • دوست عزیز در واقع منظور این اقا که یک کتاب تجربه رو در اختیار شما و من قرار دادن این هست،
          که خالق در ذات هر چیزی هست.

          ما میدونیم که جاذبه و مغناطیس چیست،میدانیم که چطور و به چه دلیل رخ میدهد و یا کنش و واکنش نشان میدهد،
          اما نمیدانیم چرا در ذاتش چنین هست.

          این ذات،خود سطح بالاتر از تمام کنش ها ست.
          پس به عبارتی دیگه ذات هر چیز از قبل و توسط یک هوش و یک معرفت تبعین شده.
          پس یا ذات هر چیزی خدا و خالق او هست،یا ان هوشی که ذات هر چیزی را تبعین کرده.تمام

    • بسیار عالى، خلقت زیبایى بود از چینش هدفمند حروف به ظاهر تصادفى(اگر نظم در چینش حروف را همان نظم در الفبا تصور کنیم!) که در نهایت منتج به ارائه ى متنى چنین منظم و زیبا شد🌺👏🏽👏🏽

    • بسیار منطقی و قابل تامل،دوست عزیز،تا این نقطه و این مقطع زمانی از پیشرفت علم،شما خیلی خوب و رسا و همه جانبه حق مطلب را ادا کردید

  7. بسم الله الرحمن الرحیم
    . آن هایی که می گویند فراگیری علم،انسان را آتئیست می کندباید مردم نسبتااحمقی باشند
    #ماکس_بورن

    منبع:
    Frederick E. Trinklein, The God of Science (Grand Rapids, MI: Eerdmans, 1971), p 64

    ☑️ @Naghde_elhad

  8. اگرخداوند وجود داشته باشد،می داند که درک بشر محدود است.او همان است که این هرج و مرج را آفرید که در آن فقر هست،بی عدالتی هست،حرص و تنهایی هست.بدون شک او قصد خیر داشته،اما نتیجه آن فاجعه آفرین بوده.
    و شاید حتی از اینکه ما را وادار کرده وقتمان را آن جا بگذرانیم،معذرت بخواهد.

    بحث اثبات وجود یا عدم وجود خدا به نظرم به نتیجه نمیرسه!
    علم هرگز نه تایید کرده و نه رد
    تمام این نظریه ها و صحبت ها برداشت شخصی افراد هست
    فکر میکنم نباید وارد این موضوع بشیم
    هرکس اختیار و عقیده خودش رو داره
    نیازی نیست سر موضوعات اعتقادی بحث یا جنگ و… رخ بده
    تمام مشکلات اعتقادی و جنگ های مذهبی در جهان به خاطر این بوده که احترام به عقاید رو رعایت نمیکردن
    یا شاید خدا رو بهانه ای برای توجیح خواسته های خودشون قرار میدادند

    اگه خدایی وجود نداشته باشه :
    تمام این موضوعات بیخود و تباه هستن
    و نتیجه میشه تصادفی بودن جهان و پایان انسان با مرگ
    اگر خدا وجود داشته باشه:
    به نظر من جهان اشتباه خدا هست
    (البته میدونم خدا اشتباه نمیکنه! ولی نظر منه )
    و مسئولیت تمام جنگ ها و کشتارها و ظلم ها خداونده
    خدایی که درتمام داشتان های هزاره های گذشته به وضوح دخالت میکنه و معجزه و عذاب انجام میده
    اما با پیشرفت علم و تکنولوژی نقشش کم رنگ و حتی حذف میشه

    اگه وجود داشته باشه
    به خاطر تمام ظلم ها و بدبختی های بشریت باید پاسخ گو باشه
    و دلیل دخالت نکردن در عصر جدید و خلقت جهان رو توضیح بده
    دیگران میگن باید به خاطر آفرینش سپاس گذار بود
    اما من مخالفم, درصورتی سپاس گذاری معنی داشت که اوضاع برای همه یکسان و مناسب بود
    کسی که برده به دنیا میاد یا زیر موشک تکه تکه میشه دلیلی برای سپاس نداره
    اگه خدا وجود داشته باشه شخصا نه تنها متشکر نیستم بلکه عصبانی , گله مند و طلب کارهستم
    به خاطر تمام مشکلات و نقص های جهان
    چه دلیلی برای خلقت انسان داره؟قبل از ما چیکار میکرده؟برای سرگرمی و حوصله سرنرفتم انسان رو خلق کرد؟
    چه دلیلی داشت یک موجود خلق کنه ,بهش قدرت اختیار و… بده منتظر بمونه اشتباه کنه , با اشتباه یک نفر , میلیاردها نفر مجازات بشن! و بعد به اعمال اونها رسیدگی کنه!؟

    ممنون از وقتی که برای مطالعه گذاشتین

    • نظر شما گویا از دل پرشماست. آیا زمانی که شما فقر را نچشیده باشید قدر ثروت را می دانید؟
      تا زمانی که جنگ نکرده باشید قدر صلح را می دانید؟
      این بزرگتریت اشتباه شماست که جهان را اشتباه دیدید. چرا هنگامی که شر را می شمرید ، نیک را نمی شمرید؟
      شر هیچگاه مطلق نیست. اگر امروز از مرگ عزیزی مینالید قدر حیات خویش را می دانید. نگاه نکنید که جنگ های جهانی شد و در نظر شما شر است این را نیز بنگرید که مهمات جهان و هیجانات جهانیان تخلیه شد و خود شد درس عبرت. اگر در جنگ ها هزاران مردند ، درسی دادند که میلیون ها نمیرند.
      در نظر ارسطو خداوند هیچاه موجودی را خلق نمی کند که شرش از خیرش بیشار باشد

      • پاسخ به سهیل. خب همان هزاران چرا باید خدا را شکرکنند؟ آنها که در نداری به دنیا آمده و زیستند و با جنگ مردند. هدف از خلقت آنها درس عبرت شدن برای امثال ماست؟ مگر خون ما رنگین تر است که باید برایمان قربانی کنند؟پرسش دوم اینکه خب گیریم که جنگی کردیم که قدر صلح را بدانیم…چه هدفی پشت این دانستن قدر صلح است؟ حیوانات و جامدات هم قدر صلح را میدانند. که چه شود؟ اصلا آفرینش انسان فلسفه ای دارد؟ خوشحال میشوم اگر دارد توضیح دهید

    • استدلال شما کاملا منتقدانه و هوشمندانه ست. با نظر شما موافقم. بحث بر سر وجود یا عدم وجود خالق بیهوده ست. بودن یا نبودن خدا هیچ ارتباطی به اعمالی که ما مرتکب میشویم ندارد. یعنی قرار نیست به خاطر حضور خدا از ارتکاب اعمال غیر موجه صرف نظر کنیم تا دچار عقوبت نشویم و در صورت عدم وجود خدا آزادانه هر کاری خواستیم بکنیم. طرح سوآل وجود یا عدم وجود خدا برای عالمان دور از انتظار نیست ، اما برای عوام ابزاری برای رویارویی های خونین و جنگهای فرسایشی قلمداد میشود که در تاریخ ردپای ان تا زمان حال به وفور قابل مشاهده ست. دانشمندان خدا باور و خدا ناباور در تلاشی بیهوده فقط باعث گمراهی انسانها شدند. چه خدا باشد چه نباشد، بهترین کار ، به جای اثبات خدا یا رد آن، بهتر است به جنبه های مختلف وظائف و رسالات انسانی پرداخته شود . مقوله خدا تبدیل به حربه ای برای جنگهای فرسایشی شده است . از نظر من در وجود انسانها شرارتی وجود دارد که واجد تعریف اشرف مخلوقات نیستند . یعنی شرافتی به مفهوم مصطلح آن قابل درک نیست.
      بنابر این :
      جنگ هفتادو دو ملت همه را عذر بنه
      چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند .

      • اصل توجه به تبعات و پیامدهای برگشتی عمل در همین دنیا است جدای از دیار باقی که انسانها را درگیر و طعمه خود میکند چه خدا را قبول داشته یا نداشته باشد

    • منم با توصیفات منطقی و خردمندانهء شما اکیدا موافقم ـ بنظرم با اختلاف فاحش بینظیرترین نظر متعلق به فرمایشات هستش🌹

    • حرفت درسته. ولی چه بخوایم چه نخوایم دنیا به طور تصادفی به وجود اومده یا به وجود آورده شده و اون آفریدگاری که ما اسمشو خدا گذاشتیم یه نیروی ماورائی است که بی عدالتی کرده و ما هم هیچکاری نمیتونیم بکنیم.

    • جهان معمولا از تضاد ها شناخته میشه!
      انسانی که در جهان امروز موازین اخلاقی را رعایت نمی کند
      دروغ می گوید
      تهمت می زند
      و هزار تا رفتار غیر انسانی دیگه…
      انتظار داره دنیا براش گلستان بشه؟
      وقتی چپ و راست به طبیعت آسیب بزنه نباید انتظار داشته باشه روی خوشی از جهان ببینه
      انسان صاحب اختیار هست!
      تفکری که گفتید خیلی جبری بود!
      پس ما چه نقشی داریم اگه همش تقصیر خداست؟
      خودش نمیدونه چی داره میشه؟
      خیلی چیزها هستن که خیلی مسائل پشتشون پنهان شده
      مثلا وقتی مغول به ایران حمله کرد خیلی ها مردن ولی…
      اول خلافت عرب و کثیف عباسی رو بر انداختن
      دوم اسماعیلیان رو نابود کردند
      جفتشون بلای جون آدم ها بودن ولی انقدر گسترش یافته بودن که به جز چنین حمله ای نمی شد جلوشون رو گرفت
      و بعد در نهایت حکومت ساختن و بهتر شدن
      و حالا هم که اصلا خبری ازشون در جهان نیست و جزء کشورهای بدبخت جهان هستن
      پشت هر چیزی هزاران مسئله نهفته هست!

    • حرف شما هم کاملا صحیح هست.

      مخصوصا کم رنگ شدن خداوند در این هزاره.

      کنایه جالب و ریزی زدی.عالی بود.

      اما کاش خدا باشه.
      و.دلیل همه ی کارهاشو به هممون بگه.

  9. البته خدای ادیان ابراهیمی با خدای دین های شرقی مانند بودایی و مزدیسنی تفاوت آشکار دارد.جنگ و فجایع و فقر و بی عدالتی در مزدیسنی منتسب به خدا نیست.در ادیان براهیمی شر حاصل آفرینش خود خداست که شیطان را خلق کرد و انسان باید زجر بکشد و جهان را خوار بداند.ولی در دین مازدیسنی آریایی شر منتسب به اهورامزدا نیست.یکی از نکات ابطال خدای براهیمی ناتوانی او از نابودی شر منتسب به خودش است که توجیهی منطقی ندارد و متکلمین آب در هاون میسایند.

    • گویا شما دل پر از خدای ابراهیم دارید. خدای میتواند شرش را از بین برد ولی به خاطر حکمتش چنین نمی کند و اصلا پاسخ متکلمان ماجرای آب و هاون نیست. این نشانه مطالعات کم شما در زمینه های غیر از علوم تجربی است. البته حس ناسیونالیستی بسیار زیاد شما نیز در این موضوع دخیل بوده است چنانکه در متنتان واضح است. نظر متعصبانه شما نیز حاصل از مطلق دانستن شر است که به هیچ وجه صحیح نیست. در ادیان ابراهیمی هیچگاه شر های حاصل از انسان به خدا منسوب نمی شوند زیرا ادیان ابراهیمی تاکید شدیدی بر اختیار انسان ها دارند و خدا را خالق جنگ نمی دانند بلکه آن را حاصل اعمال انسان می دانند.
      ادیانی که شر را منسوب به خدا نمی دانند ناچارند از یکی دو حالت را بپذیرند: ۱. وجود خدای شر ۲. بی تدبیر بودن بخش هایی از جهان
      حالت اول کاملا باطل است به دو دلیل
      الف. نقطه اشتراک هر دو خدا بودن است و تفاوتشان صفتشان است پس می بایست بی نهایت خدای که با ترکیب صفتی متفاوت در جهان پدید آید که در این صورت نتیجه آخرش می شود اینکه می بایست همه چیز خدا بدانیم ؟! که بطلانش واضح است
      ب. اگر چنین بود می بایست جهان هرج و مرج می شد درست وضعیت کشوری که دو حاکم داشته باشد
      حالت دوم موجب می شود که خود خدا نفی شود زیرا جهانی که بخش هایی از آن بی تدبیرست را چگونه دارای مدبر می دانید؟

      حال واضح است که خدای ادیان ابراهیمی منطفی تر و بهتر است.
      در ضمن برای آخرین جمله تان باید بگویم در نظر ادیان ابراهیمی شری که آدمی را وسوسه می کند از بین خواهد رفت

    • ببینید چند‌نکته راجب آفرینش شیطان هست لطفا این متن‌رو با دقت بخونید
      اولا.خدا شیطان رو شیطان نیافرید به این دلیل که سالها همنیشین فرشتگان‌بود و فطرت پاکی داشت ولی بعد از آزادی خود سواستفادع کرد و طغیات و سرکشی کرد پس اون در آغاز پاک آفریده شد و انحرافش بر اثر خواست خودش بود
      ثانیا.از نظر سازمان آفرینش وجود شیطان برای افراد انسانها باایمان زیانبخش نیست بلکه باعث پیشرفت و تکامل اونهاست چرا که پیشرفت و ترقی همواره در میان تضادها صورت میگیرد به عبارت روشنتر انسان تا در برابر دشمن نیرومندی قرار نگیرد نمیتواند نیروها و نبوغ خود را بسیج کند همین وجود دشمن نیرومند سبب تحرک و جنبش هرچه بیشتر انسان و در نتیجه ترقی و تکامل او میشود یکی از فلاسفه بزرگ تاریخ معاصر”تواینبی”گفته هیچ تمدن درخشانی در جهان پیدا نشد مگر اینکه ملتی مورد هجوم یک نیروی خارجی قرار گرفت و بر اثر این تهاجم نبوغ و استعداد خود را بکار انداخت و چنان تمدن درخشانی بوجود امد پس نتیجه میگیریم حتی افرینش شیطان هم از روی حکمت بوده و دلیلی برای جهان داشته که البته در بالا اشاره کردم اون ابتدا شیطان افریده نشد و انحرافش بخواست خودش بود

  10. خانم دکتر ، دست مریزاد ، کارتون بسیار عالی و قابل ستایشه. پراکندن عطر خوشایند علم کار بسیار سخت و طاقت فرساییه خاصه برای شما ک درگیر مسایل زندگی هم هستین.. اما شما و دوستانتون از عهده ی این مهم به خوبی بر اومدین و این وبسایت بسیار وزین با مطالب بسیار ارزنده رو ارائه میدین…صمیمانه آرزو میکنم همیشه در کارهاتون موفق و پیروز باشید ..

    • دوست عزیز، از اظهار لطفتون به دیپ لوک، بسیار سپاسگزارم. مطمئنا همراهمی دوستانی چون شما، سختی راه رو برامون هموارتر و شیرین می‌کنه. خوشحالیم که دیپ لوک رضایت شما جلب کرده

  11. با سلام خدمت خانم ریاحی
    این مقاله برای من تازه کار کمی درکش مشکل است.
    مگر چرخش اسپینی یک الکترون تنها به باید به الکترونی در ۱۳۰۰ متر آن طرف تر بستگی داشته باشد؟
    آیا نمی شود به بار پروتون (اتم های کربن الماس) و موقعیت مکانی الکترون بستگی داشته باشد؟
    آیا نمی شود حاصل از گرانش نوترون (اتم های کربن الماس) باشد؟
    آیا نمی تواند حاصل برهمکنش با الکترون های اتم های کربن الماس باشد؟

  12. سلام خانم ریاحی.
    به نظرم این مقاله چیزی رو در مورد حرف انیشتن نه رد می کنه و نه تایید. مساله اینه که تمام این حرف ها رو خود انیشتن هم می دونسته. انیشتن از یع متغیر مخفی در ساختار ذره سخن میگه که این متغیر یا متغیر ها یه دینامیکی دارن. اما ما نمی تونیم فعلا به اون ها دسترسی پیدا کنیم. انیشتن معتقده که دنیا Deterministic هست. یعنی هیچ چیز تصادفی در داخل دینامیک ماده وجود نداره. اگر ما پدیده ای رو تصادفی میبینیم، به اعتقاد انیشتن به علت عدم اطلاع ما از آن متغیر تصادفی و نهان هست و نه بخاطر ذات تصادفی بودن دینامیک جهان. انیشتن معتقده هیچ عامل غیر مادی و یا تصادفی در دینامیک ماده وجود نداره. به هر حال دیدگاه قطعی بودن دینامیک هنوز هم طرفدارانی داره. البته قاعدتا تاثیر آنی اندازه گیری با سرعت بینهایت روی ذرات در هم تنیده ی بسیار دور از هم ثابت شده.

  13. چرا نمیشه گفت که سریع تر از سرعت نور با هم ارتباط بر قرار کردن ؟ خیلی جاها در رابطه با سرعت های بیشتر از نور نوشته مثل سرعت گسترش کهکشان ها اگه میشه راهنمایی کنید و اینکه جهان حاصل تاس بازی خداست به چه معناست ؟

    • بعضی از انسان ها میگن جهان حاصل تاس بازی خداست یعنی به صورت تصادفی درست شده و خدانقش چندانی درش نداشته در صورتی که در جهان هر اتفاقی حتی اگر تصادفی باشه تابع یک نظم و قانون خاصی هست و ما انسان ها چون عقل بسیار ناچیزی داریم و در این مورد اگاهی نداریم میگیم که تصادفیه ولی برای خداوند که اگاهی داره هیچ چیز تصادفی نیست

  14. سلام،یه سوال داشتم.می تونید این موضوع رو برام توضیح بدید.جعبه ای رو درنظر بگیرید که حاوی بخار فوتون باشد.اگر این جعبه دارای یک جعبه ی کرکره ای باشد،قادر است یک تک فوتون رها کند از آن جا که می توان سرعت دریچه ی کرکره ای وهمچنین انرژی فوتون را به دقت محاسبه کرد،بنابراین می توان حالت فوتون را به دقت محاسبه کرد.

  15. جستجو گر شعور سازنده هستی ...

    خانم دکتر ریاحی عزیز ، سلام و تشکر از مسیر درستی که در پیش گرفتین ( استفاده صحیح از مغز و ، واکاوی علمی ناشناخته های بشر بدون تعصب .)
    منتظر پاسخ سوالات سهیل از طرف شما هستم .

  16. نگرش و منطق مردمان گذشته هم وقوع پدیده هایی مانند خسوف و کسوف و حتی بیماری ها را غیر قابل پیش بینی و تصادفی می دانست چون چنین منطق و نگرشی همواره علاقه دارد که خود را دانای کامل نسبت به جهان معرفی کند و اگر زمانی قادر به پاسخگویی به پدیده ای نبود آن را فراتر از منطق و رابطه و یک موضوع غیر قابل دسترس و تصادفی معرفی کند.
    آیا تا به حال از خود پرسیده اید که معنی تصادفی بودن یک پدیده در فیزیک یعنی چه؟
    آیا می توانید تصور کنید که با تصادفی بودن و آزاد بودن انتخاب برای یک پدیده فیزیکی و مخصوصا برای ذرات بنیادی ماده چه اثراتی را در جهان از خود به جا می گذارد؟
    اگر برخی از مسائل فیزیکی در ابعاد بسیار کوچک به صورت تصادفی اتفاق بیفتند آیا اثر آن در اجرام بزرگتر پدیدار نخواهد شد؟
    اگر تصادف و احتمال دنیای فیزیک را کنترل می کند پس در این صورت دنیای فیزیک قدرتمند تر از دنیای ریاضیات خواهد بود چون در دنیای ریاضیات به هیچ وجه تابعی وجود ندارد که بتواند اعداد صد در صد تصادفی و غیر قابل پیش بینی را تولید کند و اگر وجود داشت به طور قطع همه نرم افزارهای کامپیوتری از آن استفاده می کردند و همچنین عده ای که شناختی درباره ساختار توزیع اعداد اول ندارند به راحتی تولید آن را تصادفی می نامند در حالی که به طور قطع اثبات شده است که حتی در این بزرگترین خیال در مورد تصادفی بودن اعداد اول نظمی فوق العاده زیبا و قابل پیش بینی و در عین حال ساده و روان وجود دارد که چون وجود آن درک نمی شد همواره وجود هر نظم و رابطه ای در آن رد می شد.
    و البته به نظر من جمله زیباتر از اینشتین را حافظ گفته است که:
    جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
    وقوع چنین پدیده هایی که به نظر تصافی هستند فقط خبر از وجود حقارت و ناچیزی منطق و دانش بشری در برابر حقایق طبیعی می دهد شاید در ابتدا یک مسئله تصادفی به نظر برسد ولی همواره در ابتدا منطق و مدتی بعد هم تجربه و شناخت کافی درباره آن موضوع ، همواره نشان داده است که هیچ تصادف غیر قابل پیش بینی ای در طبیعت و فیزیک وجود نداشته است.

    • من خیلی خلاصه بگم. اما احتمالات فقط در فیزیک نیستند. بسیاری از مسائل- که برای ریاضی مطلق لاینحل محسوب می‌شد – با استفاده از احتمالات حل می‌شوند. به این نظریه که محدوده بزرگ تر از فیزیک را در بر‌میگیرد «نظریه آشوب» می‌گویند. علاوه بر این تاکنون شبیه‌سازی های جهان بسیاری صورت گرفته است که بر پایه قوانین کوانتوم و احتمالات می‌باشد و جهانی بسیار شبیه به جهان کنونی رو شبیه‌سازی کرده‌اند که نشان‌دهنده صحت این نظریه می‌باشد

  17. نگرش و منطق مردمان گذشته هم وقوع پدیده هایی مانند خسوف و کسوف و حتی بیماری ها را غیر قابل پیش بینی و تصادفی می دانست چون چنین منطق و نگرشی همواره علاقه دارد که خود را دانای کامل نسبت به جهان معرفی کند و اگر زمانی قادر به پاسخگویی به پدیده ای نبود آن را فراتر از منطق و رابطه و یک موضوع غیر قابل دسترس و تصادفی معرفی کند.
    آیا تا به حال از خود پرسیده اید که معنی تصادفی بودن یک پدیده در فیزیک یعنی چه؟
    آیا می توانید تصور کنید که با تصادفی بودن و آزاد بودن انتخاب برای یک پدیده فیزیکی و مخصوصا برای ذرات بنیادی ماده چه اثراتی را در جهان از خود به جا می گذارد؟
    اگر برخی از مسائل فیزیکی در ابعاد بسیار کوچک به صورت تصادفی اتفاق بیفتند آیا اثر آن در اجرام بزرگتر پدیدار نخواهد شد؟
    اگر تصادف و احتمال دنیای فیزیک را کنترل می کند پس در این صورت دنیای فیزیک قدرتمند تر از دنیای ریاضیات خواهد بود چون در دنیای ریاضیات به هیچ وجه تابعی وجود ندارد که بتواند اعداد صد در صد تصادفی و غیر قابل پیش بینی را تولید کند و اگر وجود داشت به طور قطع همه نرم افزارهای کامپیوتری از آن استفاده می کردند و همچنین عده ای که شناختی درباره ساختار توزیع اعداد اول ندارند به راحتی تولید آن را تصادفی می نامند در حالی که به طور قطع اثبات شده است که حتی در این بزرگترین خیال در مورد تصادفی بودن اعداد اول نظمی فوق العاده زیبا و قابل پیش بینی و در عین حال ساده و روان وجود دارد که چون وجود آن درک نمی شد همواره وجود هر نظم و رابطه ای در آن رد می شد.
    و البته به نظر من جمله زیباتر از اینشتین را حافظ گفته است که:
    جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
    وقوع چنین پدیده هایی که به نظر تصافی هستند فقط خبر از وجود حقارت و ناچیزی منطق و دانش بشری در برابر حقایق طبیعی می دهد شاید در ابتدا یک مسئله تصادفی به نظر برسد ولی همواره در ابتدا منطق و مدتی بعد هم تجربه و شناخت کافی درباره آن موضوع ، همواره نشان داده است که هیچ تصادف غیر قابل پیش بینی ای در طبیعت و فیزیک وجود نداشته است.

  18. جهان مجموعه ای است از بی نظمی های منظم! درسته که احتمالات نقش کلیدی رو ایفا میکنند (مثل احتمال حضور الکترون در اطراف هسته)ولی تمامی این احتمالات پیرو یک نظم خاصی هستند

      • حتی اگر بی نظمی و تصادفی هم در جهان هست این خودش یک نظم هست و این تصادف و بی نظمی تابع یک نظم خاصی هست درک جهان هستی و اتفاقاتش برای ما انسان ها که علم اندکی داریم تصادفیه چون ما لز قبل اوت رو تعیین نکردیم ولی برای خدا تصادفی نیست چون‌اون از همه چیز اگاهه و چون ما اگاه نیستیم تصادفیه علم انسان خیلی خیلی کمه حتی اگر دانشمند و فیلسوف هم بشیم باز علممون کمه در برابر علم خداوند مانند قطره ای در اقیانوسه و شعری هست که میگه به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه نگذرد و مفهومش اینه که بانام خداوند آفریننده جان و اندیشه سرودن کتاب خود را آغاز میکنم زیرا اندیشه انسان از این فراتر نمیرود و نمیتواند به عمق ذات خداوند دست یابد

  19. بعضیا فیزیک کوانتومو با ژانر تخیلی سینما اشتباه گرفتن
    منتظر انیشتین هایی نباشبم که ابهامات جهانو برطرف کنن

  20. با سلام
    من فکر میکنم که ما خیلی بیشتر از عزیزانی که مسئله رو مطرح کردن( نیلز بور و آلبرت اینشتین)
    باهم در گیر شدیم
    بقول خود بور نقیض یک قضیه صادق٬ یک قضیه کاذب است ولی نقیض یک حقیقت٬ حقیقت ژرف دیگری است
    ایشان همچنین گفته بودند که اگر کسی با خواندن نظریه او شوکه نشود به این معنی است که آنرا درک نکرده است
    این عزیز بزرگوار مغز فوق العاده داشتن اما زبانشان توانایی فهماندن صد در صدی را به منتقدانش نمیداد
    اگر ما یک موضوعی را درک نمیکنیم دلیل بر این نیست که آن موضوع اشتباه باشد
    خود اینشتین معتقد بود برای تفهیم نظریه نسبیت نیاز به سه روز زمان دارد البته این در حالی است که مخاطب او مسلط بر ریاضی ودارای قدرت درک باشد
    بنا بر این نمیتوان گفت که چه کسی درست میگوید یا چه کسی اشتباه میکند
    وشاید هم هر دو حق داشته باشند

  21. با سلام خدمت خانوم دکتر و دوستان عزیز دیگر در مورد آزمایشی که بالا نوشتید سوالاتی داشتم آیا الکترون های در دام افتاده در دو الماس مختلف که با هم ۱.۳ کیلومتر فاصله داشتند دقیقا شرایط آب و هوایی و جغرافیایی هر دو منطقه مثل هم بوده و جنس الماس ها دقیقا یکسان بوده؟ چون تو مطلبتون به این نکات اشاره نشده بودن برام جای سوال بود
    در مورد تاس ها هم همین سوال مطرح میشه که آیا دوتا تاس که باهم چلنج شدن شرایط دقیقا یکسانی داشتن ؟
    با توجه به اینکه عمل ثابت کرده حتی آدم ها و افکارشون رو مواد و اشیا اثر دارند !!! آیا آزمایش ها دقیقا در جاهایی که شرایط عینا یکسان هست انجام شدن؟

    با تشکر از مطالب با ارزشتون

  22. موضوع شیرین و دل نشینی رو انتخاب کردین
    یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت
    خدا تاس نمی ریزد…
    همه چیز هوشمندانه بوجود آمده است
    نتیجه هر کار خارج از تصورات ما حاصل برنامه ای پیچیده است
    خدا از پیچیدگی ها خوشش می آید

  23. سوالات بی پاسخ :

    الکترون را چه کسی به وجود آورده است؟

    چه کسی به الکترون دستور داده اینگونه جذب برخی ذرات شود؟

    آیا کوانتوم شعور دارد ؟

    اگر شعور ندارد چگونه اینقدر دقیق جهان آفریده شده است؟

    و چه زیبا گفت علی : زمانی بر مردم میرسد که کسی دیگر الله اکبر نمی گوید و آن زمان آخرالزمان است .

    و ای کشته باد انسان سرکش

  24. اینکه جواب این آزمایش رو دلیلی بر رد هوشمندانه بودن خلقت بگیرند، بی انصافی است.
    دنیای کوانتوم مربوط به ماده substance است، جدل بر وجود خود خدا و فعل خدا خارج از حوزه substance است.
    به نظر اگر درون قطعیت certainty حاکم بر هستی عدم قطعیت uncertainty وجود داشته باشه، تضادی وجود نداشته باشه. اون هست، اینم هست. یکی محیط بر دیگری و یکی هم محاط.ه درون دیگری.

  25. مسئله تصادفی بودن یا نبودنه!!؟؟
    ولی مهم اینه که از نظر کی بخوایم بررسیش کنیم.
    تصادفی از نظر ما انسانها یا از نظر خداوند.
    بنظر منم هیچ چیز تصادفی در دنیا وجود نداره.

  26. آزمایش ifco چند نقد رو به خودش وارده
    اول اینکه ذرات نوترینیوم که بیش از هشت ساله کشف شده سرعتی فراتر از نور دارند
    دوم دستگاه نتوانست پالس های با سرعتی بیش از نور بفرستد
    سوم دستگاه دارای نقص زمان بود یعنی اینکه دستگاه باید پالس ها را در مدت زمان صفر تولید می کرد شاید بپرسید چگونه؟ فرض کنید در بعد سوم می خواهید در مسیر ایکس ها امتداد مسیر بدهید شما می توانید این کار را بکنید بدون اینکه وای ها تغییر کند در بعد چهارم شما می توانید در مسیر ایکس وای و زد حرکت کنید بدون اینکه مولفه زمان تغییر مقدار دهد اگر ارتباط الکترون ها از نوع بعد چهارم باشد آن وقت دستگاه نباید محدودیت تولید براساس زمان داشته باشد.
    چهارم جمله icfo که گفت جهان شانسی نیست خود نقدی بر خود اصل هایزنبرگ است
    سخن آخر از نظر بنده هایزنبرگ نمی خواست بگه خدا تاس می اندازد بلکه می خواست بگه اینقدر به خود و جهان خود مغرور نباشید شما و جهانتان (بعد سوم) نواقص زیادی دارید و باید به فکر کامل شدن باشید و همیشه نگاهتان به بالا باشد به فکر آدم شدن باشید نه انسان ماندن.
    والسلام

  27. نظر بنده در مورد مطلب ذکر شده کوتاه بیان کنم،به شرح زیر است:
    راندوم فقط در صورتی اتفاق می افتد که قبل اتفاق افتادن آن،انسان نسبت به آن آگاهی نداشته باشد
    اما خداوند نسبت به همه چیز آگاه است.وقبل از اینکه چیزی اتفاق بیفته نسبت به عاقبت و نتایج آن آگاه است
    به همین دلیل برای ما انسان ها اون چیزی که اتفاق افتاده میشه راندوم و تصادفی
    وبه اون دلیل بالا که گفتم برای خداوند میشه آگاه بودن از اون مسئله وغیر قابل تصادفی
    در آخر ما انسان ها به اون چیزی که از قبل خودمان تعیین میکنیم آگاهی داریم نتیجه اش معلومه.وبه اون چیزی که خودمون تعیین نمیکنیم وآگاهی نداریم نتیجه اش میشه تصادف
    اما خدا از قبل به اون تصادف هم آگاهی داره
    پس جهان حاصل تاس اندزی خدا نیست بلکه حاصل چیزیه که خودش خواسته
    و در جواب اینکه چرا فلانی ثروتمنده و دیگری از تولدش تو جنگ و فقر و مریضی بوده
    باید اشاره به این مطاب بکنم که این دنیا چون خداوند فرموده زندگی این دنیا کوتاهه و اصل حقیقت زندگی و جاودانگی و تکامل در آن دنیاست به همین دلیل شاید الان دوست داشته باشیم از فقر بدبختی و جنگ دور باشیم اما اصل زندگی و جاودانگی ما در آن دنیاست نه این دنیا به همین دلیل فرقی نمیکنه تو جنگ بمیریم یا مرگ طبیعی داشته باشیم.عاقبتش هرجوری انسان بمیرد میرود به همان جایی که بهش تعلق دارد نه این دنیا و لذت و خوشی های کوتاه مدتش.
    و این مطلب هم عرض کنم اگر بزرگترین دانشمندان بیاییند در این مطلب سخنرانی کنند باز به بن بست خواهند رسید که چرا خدا یکی رو خوشبخت آفریده و یکی رو تو جنگ و بدبختی و فلک زده
    چون دانش انسان ها در برابر خداوند قطره به دریاس
    همانند خضر نبی وقتی پرنده ای را دید و قطره ای از منقارش به دریا افتاد و گفتند که علم خضر در برابر پرورگار قطره ب دریاس
    پس در آخرسر بیخودی سرهم خراب نشیم چون علم انسانها به اونجا نمیرسه که دلیل تمام راز و رمز کارهای پرورگار رک بدونیم
    خوش باشین باووو سر چی بحث میکنین سال نو مبارک♡♡♡

  28. مسئله این است که اگر علیت و قوانین ثابتی که علم بر اساس آن ها به پیشرفت هایی دست پیدا کرده است را مبنایی برای رد احتمالی بود محل الکترون ها در مقیاس کوانتومی قرار دهیم، دچار این اشکال فاحش خواهیم شد که زمان ِ انسان را با زمان جهان یکی دانسته ایم. بله الکترون ها هم موجودیت دارند و بر اساس آن میبایست در هر لحظه هستی معین و محل مشخصی داشته باشند اما این محل و هستی دستخوش تغییر به واسطه ی عوامل گوناگون و بی نهایت غیر قابل حدس و تشخیص خواهد بود.

  29. سلام، سرکار خانم دکتر ریاحی آخرین تحقیقات در مورد نقش الکترودینامیک و الکترواستاتیک در بوجود آمدن موجودات زنده چه بوده است ونظر خود سرکار دراین خصوص چیست. متشکرم

  30. سلام
    نظر من باز هم نمی توان گفت که به خاطر این ازمایش حرف انیشتین نقض می شود چون راه زیادی برای علم وجود دارد و شاید در اینده بفهمیم نیرو خاصی در این ازمایش دخیل است یا یک نفر تابع دقیق تری برای توصیف مکان الکترون به دست اورد مثلا در قرن ها پیش وقتی یک توپ را زمین می انداختند مکانش نا معلوم بود یا شانسی بود اما امروز با استفاده از تحلیل سینماتیک و دینامیک ان میشه مکان نسبتا دقیقی به دست اورد.

  31. باسلام….خوشحالم که دراین سایت وبهتربگم درایران هموطن هایی بااین درک وشعور بالارو داریم….واما نظر خودم….خیلی جالبه که انسان بااین فکر محدودش میخواد جهان وخدای نامحدود رو درک کنه!!!!!!؟؟؟؟؟

  32. قطعا خدا تاس بازی نمیکنه و جهان بر پایه نظم آفریده شده و همون‌طور که خیلی چیزهایی که به شکل یک قانون علمی سالها مورد قبول بوده و بعد تکذیب شده، حتی چیزهایی که افراد به خاطر اون جایزه نوبل گرفتند، پس این هم قابل تکذیبه

  33. اگر اندازه گیری جهت هر دو ذره الکترون در هم تنیده در فاصله ۱۳۰۰ متری سازگاری و یکی بودن جهت مسیر و یکسان بودن رفتار هر دو الکترون و تبعیت آنها از یکدیگر را نشان می دهد، این کجا تاس بازی را اثبات می‌کند؟ دوم اینکه در آزمایش فوق چطور ثابت شد سرعت بیشتر از نور ممکن نیست؟ بنظرم تأثیر و تأثر رفتاری هر دو الکترون در هم تنیده و نتایج یکسان رفتار آنها هم تاس بازی را نفی می کند و هم اثبات می‌کند سرعت بیشتر از نور هم موجود است.

  34. چند اشکال بزرگ در آزمایش وجود دارد

    ۱. نتونستن سرعت نور رو رد کنند
    ۲. نتونستن مولفه زمان رو حذف کنند و باید دونست بین زمان صفر و هزاران هزارم ثانیه هم زمین تا آسمون فرق هست

  35. دوست عزیز خدا وجود داره ولی خدا خالق این فجایع و بدبختی های به وجود امده در جهان نیست همونطور که خالق جهنم نیست خدا خیلی مهربانتر و فراتر از تصور ماست حتی جهنم رو هم ما انسان ها با اعمالمون میافرینیم و جهنم نتیجه ی اعمال ماست دقت کنید یک اثبات علمی هست که میگه سرما اصلا وجود نداره در واقع جایی که گرما نیست ما اسمش رو گذاشتیم سرما و تاریکی هم هرگز وجود نداره در واقع تاریکی یعنی جایی که نور وجود نداره این صحبت ها در مدرسه ای بوده و یک استاد که مخالف وجود خدا بوده به دانش اموزانش میگه خدا وجود نداره و اگر وجود داره پس خالق شیطان و این همه بدبختی ها خداست پس خدا ظالمه ولی دانش آموزی جوابش رو خیلی قشنگ میگه و میگه که استاد طبق قانونی در فیزیک و شیمی چیزی به اسم سرما و یا تاریکی وجود نداره در واقع سرما و تاریکی یعنی جایی که گرما و نور وجود نداشته باشه و شیطان هم هرگز وجود نداره در واقع شیطان یه اسم یا صفت هست در جایی خدا وجود نداره شیطان وجود داره اون دانشمند کسی نبود جز آلبرت انیشتین پس دلیل این فجایع در جهان هم خدا نیست بلکه تاریکی یعنی جایی که نور وجود نداره بدبختی یعنی جایی که خوشبختب وجود نداره پس این فجایع در جهان هم یعنی سرما یعنی تاریکی خدا خالق این سرما و تاریکی ها نبوده جایی که نور و گرما وجود نداشته باشه مشخصه که سرما و تاریکی بوجود میاد جایی که خدا نباشه مشخصه که این همه جنگ و خونریزی میشه پس این جنگ ها و بدبختی ها بخاطر حضور خدا شکل نگرفته بخاطر عدم‌حضور خدا شکل گرفته منظورم این نیست که خدا وجود نداره منظورم اینه که در جایی که خدا نباشه نور نباشه خب تاریکی و ظلمت بوجود میاد پس دلیل این همه جنگ و فجایع در جهان مشخصه

    • فاطمه خانم،
      تا جایی بنده می دانم، خدا همه جا حضور دارد. یعنی چه جایی که خدا وجود ندارد، شیطان و سرما است؟
      اصلا خودتان گفتید چیزی به نام سرما وجود ندارد. چه شد؟!

  36. بله انسان میخواد با توانایی و عقل اندکش و با علم‌وجد خدا رو ثابت‌کنه در صورتی که خدا خودش علم رو افریده

  37. حرف شما درست اما:
    پیشفرض ها در مکانیک کوانتوم نسبیتی اند
    و زمانی نسبیت نقض میشود که در چارچوب کوانتوم بتوان ناموضیت را توجیه کرد که در فرمالیزم کوانتوم قابل توجیه نیست در این صورت بکار گرفتن کلمه اثبات یا رد صحیح است در غیر اینصورت بسیار غیر هوشمندانه است که بگوییم نظریه نسبیت که جزو بزرگترین دستاورد فکری تاریخ بشریست نقض شد و رد شد بعد از آزمایش EPR که توسط اینشتین و پودولسکی و رزن مطرح شد اینشتین از تیتر مجله نیویورک تایمز عصبانی شد که نوشته بود کوانتوم مکانیک ناقص است او معتقد بود که رسانه نباید در موضوعات علمی وارد شود و در مورد درستی یا نادرستی تئوری های علمی ابراز نظر کند لذا ما نیز باید بسیار هوشیار باشیم .همچنین باید ذکر گردد این ادعای بزرگی است که دترمینیسم و علیت در دنیای کوانتوم حاکم نیست همچنین ادعای بزرگیست که بر کل عالم حاکم باشد.درست است که اینشتین در مورد متغیر های نهان موضعی اشتباه فکر میکرد ولی در مورد اینکه او معتقد بود کوانتوم در دنیای ریز حرف آخر نیست(مطابق مقاله اصل عدم قطعیت هایزنبرگ ۱۹۲۹ که بیان میکند هیچ نظریه ای وجود ندارد که بتواند اختلالات ناشی از اندازه گیری را با دقت اندازه بگیرد و کوانتوم حرف آخر را میزند ) و باید مشکلاتی مانند حد کلاسیک و تقلیل تابع موج که تا الان بدون جواب هستند برطرف گردد هیچ شکی وجود ندارد و باید فهم این قضایا را با گذشت زمان دنبال کنیم تا ببینیم چه میشود .

  38. خانم دکتر پس اصل طرد پائولی چی میشه؟! آیا یک الکترون یه ور دتیا دست کاری بشه، مسلما انور دنیاهم بایر بهمون شکل دستکاری بشه…پس نباید اندازه گیری هردو یکسان میشد…درسته؟!

  39. پریسا سلطانی دانا

    باسلام ووتشکر خانم دکتر خیلی مشتاق دیدن چهره شما بودم مطلب چالشی که گذاشتین خیلی جالبه و همه رو دچار برداشت عجولانه میکنه تست هوش بود یا اعتقاد سنجی علاقمندان فیزیک کوانتوم؟یا هیچکدام فقط دعوت به تفکر

    اصلا این دوموضوع ارتباطی باهم ندارن
    ازنظر ریاضی و منطق
    درمورد حرکت الکترون چون درشرایط آزمایشگاهی دستگاهی که ساخته دست بشربوده قاعدتادارای خطاهم هست که درمورد شرایط الکترونها هم همینطوره وپارامترهاو متغیرهایی که فرض شده کامل نیست پس نباید دنبال نتیجه بود چه برسه بخوایم سر درستی و نادرستیش بحث کنیم

    اما در موردجمله تاس انداختن یا ننداختن و ارتباطش باآزمایش هم که باید بگم ربطی به قطعیت و عدم قطعیت و اثبات وجود خدا نداره
    اماهمه ماآدمهاتجربه کردیم که اصل عدم قطعیت وجودداره
    ولی این موضوع هم ربطی به تصادفی بودن جهان و اتفاقاتش نداره
    حالا چرا ما عدم قطعیت رو تجربه میکنیم چون از پارامترها و متغیرهای موثر در کسب نتیجه چه خوب و چه بد آگاهی نداریم فرضیه ایی رو مطرح میکنم اگر فرض کنیم در جهانی فراتر از ابعاد جهان ما که ابعاد پنهان واثرگذار واضح وجود داشته باشه همه ی انسانهای این جهان با همان تعدادحضورداشته باشند آیا عدم قطعیت باز مطرحه

    آیا شما (تک تک این انسانها در آن جهان ) در آن صورت و درچنین جهانی خداوند بحساب خواهید آمد و تفاوتی با خدا دارید ؟یا اینکه شما نسبت به جهان فعلی امروز ما خدا بنظر میرسید؟

  40. به نظرمن وقتی اطلاعات کامل باشد میتوان قوانین را وضع کرد و وقایع را پیش بینی کرد ولی در مسائلی که علم ما هنوز نتوانسته اطلاعات کافی در اختیار ما قرار بده بحث تصادف و شانس را مطرح میکنیم ولی در واقع همینها هم دارای تظم هستند ولی اطلاعات ما از روابط علت و معلولی به اندازه ای نرسیده که بتونیم متوجه نظم آنها شده و آن را قانون بدانیم .خیلی مسائل در گذشته ها بوده که الان دلیلش را پیدا کردن و برای انسان واضح و مبرهن شده.ولی آیا همیشه اینطور بوده.خیر.پس هر جا به عدم قطعیت رسیدیم به نبودن اطلاعات کافی یا داشتن اطلاعات غلط شک کنیم.

  41. درود دوستان
    تقریبا تمام نظرات رو خوندم و نظر من این هستش که
    اگر نیک بنگریم می بینیم که باید نظریه بور در ارتباط با تاس انداختن خدا و عدم قطعیت هایزنبرگ را به روشنی پذیریم و نباید در برابر آن جهل کرد چرا که انسان ها همواره در بی خبری زندگی می کنند به عنوان مثال هیچ انسانی به طور قطع نمی تواند بگوید چه چیزی بعد از مرگ در انتظار اوست و صرفا براساس عقاید و گفته های دیگران، اعتقادات خودش را شکل می دهد و درنتیجه گروهی به روح، گروهی به تناسخ و عده ای هم به نیستی یا ….. اعتقاد دارند ولی همه این عقاید احتمالاتی هستند که نه می توان رد کرد کرد و نه تائید و تا زمانی که با آن مواجه نشدیم حقیقت را نخواهیم دانست وقتی این عدم قطعیتی در بین ذرات سازنده جهان حاکم هستش انسان چگونه می تواند در حالی که به حقیقت این کره زمین هم مسلط نشده در مورد این جهان بیکران با قاطعیت سخن بگوید و وقتی ما هیچ نقشی در آفرینش خود نداشتیم هیچ نقشی در انتخاب محیط زندگی، خانواده، برهه زمانی و …. نداشتیم پس واقعا قوانینی که بر کائنات حکومت می کنند ناشی از تاس انداختن خدا می باشد حال هر چقدر هم نظم و هماهنگی در کائنات وجود داشته باشد باز آن نظم و هماهنگی خارج از دایره شانس و احتمال بوجود نیامده است و حاصل از تاس انداختن خداست! ولی باز همان طوری که گفته شد عقل آدمی بسیار محدود تر از آن است که بتواند در مورد این مسائل با قاطعیت سخن بگوید و تنها حقیقت ممکن این است که انسان ها همواره در تردید و نا آگاهی خواهند ماند

    • همین عبارت شما هم که خدا تاس می اندازد مشمول عبارت اخیر شما میشود « در مورد هرچیزی قاطع نمیتوان چیزی گفت » ……پس جمله اول شما بموجب جمله دوم شما نقص شد …..

  42. آزمایشی بسیار زیبا طراحی شده، ولی راه را بر دیگر آزمایش های استنتاجی مخالف نتیجه مورد نظر، نمی بندد، یعنی تصادفا امکان دارد که اعداد کوانتومی جور دیگر شوند.

  43. اینکه گفته شد چون هیچ چیز سرعت از سرعت نور حرکت نمیکند پس نظریه نسبیت نقص شده محل تامل است و با قطعیت چنین گفته ای صییح نیست …..نور انرژی مادی است و هیچ چیز مادی نمی‌تواند سریع تر از نور حرکت کند ولی آگاهی و اطلاعات اگر ثابت شود که ثابت شده فراتراز سرعت نور حرکت میکند چون انرژی غیر مادی است و انرژی غیر مادی فراتر از زمان و مکان و فضا است و انتقال این اطلاعات و انرژی غیر مادی آگاهی و فهم ذیع اراده و فهم و ادراک این مطلب و حقیقت فهم میگردد که تعغیر جهت همزاد در دو مکان حتی با سرعتی بیش از نور نظریه نسبیت انیشتن را نقص ننموده و مطابق با آن هم می باشد و در نتیجه سخن انیشتن درست است که خدا تاس نمی اندازد و توهم تاس آن انداختن و تصادفی بودن ناشی از توهم و جهل به حقیقت انرژی آگاهی است که در پدیده دخالت دارد و آنرا نادیده انگاشته شده ….

  44. اینکه گفته شد چون هیچ چیز سرعت از سرعت نور حرکت نمیکند پس نظریه نسبیت نقص شده محل تامل است و با قطعیت چنین گفته ای صییح نیست …..نور انرژی مادی است و هیچ چیز مادی نمی‌تواند سریع تر از نور حرکت کند ولی آگاهی و اطلاعات اگر ثابت شود که ثابت شده فراتراز سرعت نور حرکت میکند چون انرژی غیر مادی است و انرژی غیر مادی فراتر از زمان و مکان و فضا است و انتقال این اطلاعات و انرژی غیر مادی آگاهی و فهم ذیع اراده و فهم و ادراک این مطلب و حقیقت فهم میگردد که تعغیر جهت همزاد در دو مکان حتی با سرعتی بیش از نور نظریه نسبیت انیشتن را نقص ننموده و مطابق با آن می باشد و منافاتی با این نظریه نیز ندارد ضمن اینکه معلوم میگردد خدا تاس نمی اندازد و پدیده ها تصادفی نیست

  45. تکینگی معکوس

    عزیزان من اکثر نظریات ارائه شده رو خوندم و متوجه یه موضوع مهمی شدم که اکثرا دارن داوری ارزشی میکنن و تو جهت گیری هاشون نسبت به این نظریه اعمال شده ‌ قبل هر چیز داوری ارزشی و کنار بزاریدو نکته دیگه چرا هیچ کس نمیگه مگه این اشخاص کچل و بی مو که به کلی تاس هستن خداوند چرا اینها رو بایستی اصلا بندازه .خداوند مگه رحمان و رحیم نیست پس هیچ گاه هیچ بندشو حتی اگه مو نداشته باشه چه گنهای کردن که پرتابشون کنه بلکه از قضا دستشونو هم میگیره .

ارسال نظر