آزادسازی شهر دیرالزور سوریه به عنوان آخرین مرحله نابودسازی داعش، درنظر گرفته شده بود و امروز، این مرحله نیز محقق شد. به همین مناسبت، در این پست دربارهی این گروه تروریستی، نه از دید سیاسی که از دید فیزیکی صحبت خواهیم کرد. اگرچه همهی ما با شنیدن اسم تروریسم و داعش، تصاویری از جنگ، کشتار و انفجار در ذهنمان شکل میگیرد، اما این بار خبری از بمب و انفجار نیست، یک فیزیکدان با فرمولها و مدلهای فیزیکی به مصاف تروریسم رفته است! سایت معتبر کوانتا مگزین در ماه ژوئن، با این فیزیکدان، گفتگویی تلفنی درباره یافتههای او درباره تروریسم انجام داده است. وی پس از این مصاحبه به بوگوتای کلمبیا رفته تا با همکارانش تحقیقات خود را پیش ببرد. نظرات او بعد وقایع تروریستی شارلوتسویل نیز در این مصاحبه گنجانده شده است. شرح این مصاحبهی جذاب را در دیپ لوک دنبال کنید…
نیل جانسون (Neil Johnson) استاد تمام وقت فیزیک دانشگاه آکسفورد بوده و بیشتر، رفتار و خواص سیستم های الکترونی را مطالعه نموده است. یک دهه پیش، دانشگاه میامی که به سنتشکنی درعلوم شهره است توجه او را جلب کرد و در آنجا مشغول به پژوهش شد. در سال های اخیر، این فیزیکدان ۵۵ ساله تحقیقات خود را در حوزهی بازارهای مالی، جمعیت، ابررسانایی، پیشبینی زلزله، اندرکنش نور باماده، سیستمهای فتوسنتزی، محاسبات و اطلاعات کوانتومی، الگوهای رفتار نورونی، حملات قلبی، رشد تومور سرطانی ، پرخاشگری و فاجعههای شهری دنبال کرده است. حالا او گام را فراتر از این حوزههای علمی گذاشته و تروریسم را موضوع اصلی تحقیقات خود قرار داده است.
جانسون رفتار سیستم های پیچیده را مدلسازی کرده است. او نویسنده دو کتاب درباره پیچیدگی است و طی تحقیقاتش متوجه شد که برای توصیف رفتار یک سیستم، صرف از نظر اینکه متشکل از الکترونها، انسانها یا هر چیزی دیگری باشد، از یک سری اصول بنیادی استفاده میشود. او بعد از حملات تررویستی ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱، مدل سازی افراط گرایی در جامعه انسانی را آغاز کرد. وی همچنین مدتی را در کلمبیا گذارند که مصادف با جنگ داخلی این کشور با گروه فارک بود و در حین انفجارهای IRA لندن در آنجا حضور داشت. او می گوید:
برای من تعجب آور بود که چطور الگوهای حملات میتواند اطلاعاتی در مورد انجام عملیات تروریستی در اختیار ما بگذارد. برای من مسئله تروریسم بطور ناگهانی به یک موضوع تحقیقاتی ضروری تبدیل شد. با خود گفتم شاید من قادر باشم با مدل سازی تروریسم به جامعه کمک کنم و شاید روزی بتوان وقوع عملیات تروریستی را پیش بینی کرد.
با ظهور داعش (ISIS) یک انگیزه قوی در جانسون شکل گرفت و او را واداشت تا مدلهای خود را آزمایش کند. او حتی اخیرا مدلهای خود را برای مطالعهی دلایل افزایش نژادپرستی در آمریکا به کار گرفته است.
♦ چطور یک فیزیک دان قادر است در حوزههای به ظاهر نامرتبط با فیزیک همچون سیستم بازارهای مالی و شبکه های تروریستی به مطالعه و تحقیق بپردازد؟
در تمام این سیستمهای پیچیده، تمام اجزای سیستم در تعامل بایکدیگر هستند و در طول زمان متحول میشوند، سیستمهایی (مثل مجموعهای از سکهها) وجود دارند که میتوان بعضی از خواص آنها را کنترل کرد، مثلا وقتی مجموعهای از سکهها را به بالا پرتاب میکنیم، با احتمال ۵۰ درصد سکهها، شیر یا خط میشوند، البته در برخی موارد، وجود نابرابر بودن توزیع احتمال نیز هست که به منحنی بل (منحی زنگولهای یا توزیع نرمال) مشهور است. ما پایهی اکثر علوم را منحنی بل در نظر میگیریم. توزیعهای منحنی بل زمانی به وجود میآیند که شما مجموعهای را در اختیار دارید که اجزای آن به هم وابسته نیستند، مثل مجموعه سکهها یا مجموعه قد افراد حاضر در یک اتاق. در بیشتر مسائل محاسباتی علمی یا اجتماعی با مسائلی مواجه هستیم که توزیع احتمالات آنها بسیار متفاوت با منحنی بل است که به آنها در اصطلاح توزیع دم کلفت (fat-tail) میگوییم.
برای روشن شدن موضوع قد افراد را در نظر بگیرید: متوسط قد افراد، ۱.۵ متر است و افرادی با قد کوتاهتر (حدود ۱.۲ متر) یا بلندتر (۲ متر) از این مقدار هم متداول است، اما فردی با قد ۲۱ متر در این توزیع، جای ندارد، اما اگر قد افراد یک سیستم پیچیده را تشکیل میداد، فردی با قد ۲۱ متر در این توزیع دیده میشد، حتی فردی با قد ۲۰۰ متر پیدا میشد! این مقادیر عجیبغریب و بسیار کوچک یا بسیار بزرگ، در اثر برهمکنش اجزای سیستم پدید میآیند: یک فرد ۲۰۰ متری مانند افت ناگهانی ارزش سهام بخاطر حملات ۱۱سپتامبر است! حالا این سوال جالب پیش میآید: آیا علمی کلی وجود دارد که بر این پدیدهها حاکم باشد و بتواند رفتار این مقادیر عجیب را توضیح دهد؟ و اگر چنین علمی را برای یک سیستم، کسب کردیم، میتوانیم آن را به سیستمهای دیگر هم تعمیم دهیم؟
♦ وقتی اوایل دهه ۲۰۰۰ شروع به مطالعه تروریسم نمودید، کار را از کجا شروع کردید؟
ما در ابتدا به شکل توزیع حملات تروریستی نگاه کردیم. با توجه به حمله ۱۱ سپتامبر و حملهای به اندازه نصف آن، میخواستیم ببینیم این دو پدیده، چقدر با هم ارتباط دارند؟ یک توزیع آماری مشابه توزیع قد افراد بهدست میآید. در انجام این کار، ویژگی های مشترکی در همهی این درگیریها و حوادث تروریستی، صرف نظر از جزئیات خاص آنها پیدا میکنید. این در حالیست که یک دانشمند علوم اجتماعی، چنین نتایجی را کاملا افتضاح خواهد دانست، چرا که آنها روی جزئیات متمرکز هستند. شما میتوانید با کارشناسان جنگ جهانی دوم یا جنگ ویتنام یا عراق گفتگو کنید و ببینید نگاه آنها چقدر به مسئله فرق میکند و توجهی به جزئیات ندارند.
♦ پس چه چیزی این جنگهای مختلف را یکی میکند؟
وقتی نمودار تکرار رویدادها را نسبت به اندازه آنها رسم کنید، یک خط راست به دست میآورید که شیب آن برای جنگ و تروریسم، ۲.۵ است و این برای ما شگفت انگیز بود. اینجا فیزیک وارد میدان میشود: ما شروع به ساخت مدل های ریاضی کردیم که در برگیرندهی رفتار و اتفاقاتی هستند که ممکن است در یک گروه شورشی یا تروریستی اتفاق بیفتد. چه چیزی باعث ایجاد شیب ۲.۵ می شود؟
توانستید بفهمید شیب ۲.۵ از کجا ناشی می شود؟
ما در آن زمان به عراق و کلمبیا نگاه میکردیم: خب، یکی در بیابان است و یکی در جنگل. بیایید درباره آنچه مردم انجام میدهند فکر کنیم. ما به درستی فکر کردیم تنها چیزی که واقعا میتوانیم بگوییم این است که هر دو جنگ، گونههایی از بینظمی هستند. اگرچه ممکن است آنها یک منظم ارتش دولتی باشند، اما در واقع آنها در حال جنگ با یک گروه شورشی یا تروریستی (گروه ناپایداری از افراد) هستند. اگر این گروههای شوروشی از جانب نظامیان، احساس خطر کنند، ممکن است بجنگند و در نهایت یا از بین بروند یا به نقاط مختلف پراکنده شوند. این رفتار، شبیه رفتار ماهیهاست: ماهیهای زیر دریا، گونههای مختلفی دارند. وقتی صیاد به سراغشان میآید در جهتهای مختلف پراکنده میشوند، اما دوباره به شکل اول دور هم جمع میشوند چرا که این جمع بودن برای آنها سودمند است. در جنگ چریکی، این مزیت وجود دارد که در یک گروه حمله میکنید و سپس پراکنده میشوید.
ما با استفاده از دو ویژگی عملیات چریکی، یک مدل ریاضی ساختیم و برای آن معادلات دیفرانسیلی نوشتیم درست مثل معادلات مربوط به توزیع سکهها، با این تفاوت که در این سیستم، اجزا (فارغ از تاثیر جداگانهی خودشان)، میخواهند بهمپیوسته و هماهنگ شوند که به آن «همبستگی» میگوییم. وقتی خطر جدیدی یک سیستم چریکی را تهدید میکند، اجزای آن از هم جدا میشوند و دوباره باهم جمع میشوند. ما مجبور بودیم معادلات فیزیکی و شیمیایی معمول را تغییر داده و این ویژگی دورهم جمع شدن و جدا شدن را در آنها لحاظ کنیم. وقتی این معادلات را حل کردیم، یک توزیع برای گروههایی دارای شیب دقیقا ۲.۵ بدست آمد. حالا اگر برخی از این قواعد (مثلا سرعت جداشدن یا پراکندگی) را تغییر دهید، باز هم نتیجه فرقی نمیکند: بنابراین ما یک مدل داشتیم! اگر فرض کنیم این مکانیسم شکل گیری یک گروه ترویستی باشد و اگر برای آنها یک احتمال فعالیت در نظر بگیریم، اندازهی حوادثی که مشاهده میکنیم، باید برابر توزیع اندازهی گروهها باشد. با اینکار، ما در سال ۲۰۰۵، علت شیب ۲.۵ یا قانون قدرت را مطرح کردیم. برای مشاهده فایل اصلی مقاله اینجا کلیک کنید.
پس از چند سال، داعش و حمایت آنلاین طرفدارانش ظهور کرد
در سال ۲۰۱۴ این ایده را مطرح کردیم، وقتی داعش برای اولین بار از طریق اینترنت، عضوگیری کرده و عمده فعالیتش در شبکه فیسبوک بود. پیاده سازی مدل، بسیار سخت بود چرا که فیسبوک در بستن صفحات مربوط به داعش پیش دستی میکرد، ولی ما متوجه شدیم یک پیام رسان اجتماعی به نام VKontakte وجود دارد که بسیار شبیه فیسبوک است و داعش در آن فعالیت می کند. به دلیل اینکه این نرم افزار در اروپای مرکزی بسیار مورد استفاده بود و کاربران زیادی از سراسر جهان در آن عضو بودند، رهگیری و بررسی آن آسان بود. ویژگی مهم شبکههایی نظیر فیسبوک، امکان ایجاد گروه است. حامیان و طرافداران داعش در این شبکه گروه ایجاد کرده و اطلاعات را در مورد سلاح، تامین مالی، استخدام و رویدادها مبادله میکنند. من دانشجویان دکتری و پسا دکتری روس و عرب زبان دارم و همچنین دانشجویانی از رشته علوم سیاسی. ما بطور مداوم گروههای طرفدار داعش را رصد میکردیم. یافتههای ما نشان می داد که طرفداران داعش مثل ماهی های زیر دریا به آرامی به گروه میپیوندند و پس از تعطیلی گروه توسط مدیران آنها در گروهای دیگر عضو میشوند و یا گروهای جدیدی را تشکیل میدهند و مطالب مربوط به داعش را به اشتراک میگذارند، بنابراین ما نه تنها مکانیسم دقیق حاکم بر مدل طرفداران داعش را یافتیم (که همان قانون قدرت بود)، بلکه مشاهده کردیم اندازه گروه های آنلاین داعش و توزیع آنها نیز از مدل شیب ۲.۵ پیروی میکند. نتایچ این پژوهش یک سال قبل در Science منتشرشد.
بنابراین شما یک مدل دارید که در آن بیان میشود قانون قدرت از کجا میآید، این امر چگونه به شما کمک می کند؟ در واقع چه چیزی در مورد مبارزه با تروریسم به شما میگوید؟
اکثر راههای اجرایی پشتیبانی آنلاین (استخدام و تامین مالی و غیره) در سطح فردی قرار دارند و برای یک گروه قابل اجرا نیستند. همیشه به نظر میرسد که این گروهها میخواهند افراد شرور را پیدا کنند و از آنها به عنوان سرباز استفاده کنند. پژوهش ما نشان داد راه گریزی نیست. آیا شما با گرفتن یک ماهی میتوانید جلوی تشکیل گروه آنها را بگیرید؟ البته که نه، ماهی شماره ۳، ماهی شماره ۲ میشود و ماهی شماره ۲، ماهی شماره یک میشود، یعنی حتی هیچ سلسله مراتبی، در کار نیست، فقط مجموعه ای از اشیا وجود دارد. بنابراین شما به یک رویکرد سطح-سیستم نیاز دارید، در غیر اینصورت نمیتوانید این رفتار را درک کنید.
این، یک معمای کلاسیک است: هیچ کس نمیداند چگونه این روند جریان دارد. کارشناسان امنیتی در پیدا کردن افرادی که مواد منفجره را خریداری میکنند تبحر دارند، اما وقتی افراد، خودشان نمیدانند که در چه گروهی فعالیت میکنند چه؟ اگر شما بتوانید چگونگی رفتار و حرکت مردم را از طریق این گروهها بفهمید، آن وقت میتوانید نیت و توانایی افراد را تشخیص دهید.
در مقاله اخیر، شما افراد و گروههایی را که در VKontakte خشونت را ترویج میدهند، مورد بررسی قرار دادید. تحقیق شما چه چیزی را نشان داد؟
به نظر می رسد بیشتر افرادی که دارای ممنوعیت هستند، از اعضای گروه های خاصی بودهاند، اما این مورد دربارهی گروههایی که من عضوشان شدم صدق نمیکند؛ چرا که عضویت در آنها برای من محدودیتی ایجاد نکرد. ما متوجه شدیم افرادی که به گروههای حامی داعش پیوستهاند بیشتر در معرض توقیف و ممنوعیت قرار دارند. اگر به دوگروه ملحق شوید احتمال ممنوعیت شما خیلی کم است. ممکن است با پیوستن به دو گروه، دچار دوگانگی شوید؛ پس شانس ممنوعیت بعد از پیوستن به سه گروه کمتر از زمانی است که در دو گروه عضو هستید. ما همچنین میبینیم افرادی که در معرض ممنوع شدن قرار دارند، تمایل دارند به گروههای کوچکی بروند و در آن متمرکز شوند، اینجا منظور گروههای خبری نیست، بلکه گروههایی است که به عقاید و ایدئولوژی افراد مربوط اند. به نظر نمیرسد که افراد در گروههای کوچک با هم متحد شوند و دوباره از هم جدا شوند. افرادی که در چنین گروه هایی پیشرفت می کنند عقاید بسیار پیچیده ای دارند اما رفتار این افراد نیز قابل پیش بینی است. افرادی که زمان زیادی برای تغییر عقایدشان باید صرف شود، تمایل به رفتار نوسانی دارند. دانستن این امر جالب است، چرا که احتمالا فرصت بیشتری برای متقاعد کردن آنها وجود دارد. البته این شغل من نیست، من فقط کار علمی انجام میدهم، اما فرصت های جالبی وجود دارد که امیدواریم به آن توجه شود.
آیا بررسی کردهاید که مدل شما در واقع تروریستها را شناسایی می کند، نه فقط هواداران داعش را؟
افراد زیادی عضو این گروههای آنلاین هستند که هیچ کاری انجام نمیدهند، اما افراد زیادی را هم شناسایی کردهایم که بر اساس گزارشهای رسانهای، در جنگ کشته شدهاند. اگر چه این موضوعات، ناراحت کننده است، اما باید در مورد آن صحبت کنیم. از آنجا که همه این اطلاعات منبع باز است، ما میتوانیم در یک کافی شاپ بنشینیم و صفحات گروهی را در VKontakte ایجاد کنیم، همه چیز را میبینیم، زیرا این گروه ها در تلاشند افراد جدید جذب کنند.
آیا سازمانهای اطلاعاتی از یافتههای شما مطلع هستند؟
ما گفتگوهای زیادی انجام دادیم و من بسیار تحت تأثیر این امر قرار گرفتم که آژانس های امنیتی چقدر مشتاق کار ما هستند. چیزی که تاسف آور است این است که ما از علوم پایه برای حل معضلات تروریستی استفاده نمیکنیم، یعنی ما با سازمانهای امنیتی ارتباطات مستمر نداریم. اگرچه آنها در خفا کار میکنند؛ ولی ما کار خود را آشکارا انجام میدهیم و یافته های خود را در اختیار همگان قرار میدهیم.
آیا تحقیق شما برای بررسی افزایش گروههای نژادپرست در ایالات متحده نیز کارایی دارد؟
بله، آنچه که ما انجام میدهیم برای تمامی گروهها صادق است. این گروهها نیز در بستر اینترنت فعالیت میکنند، هماهنگ میشوند و تکامل مییابند. از یافتههای قبلی میتوانیم بگوییم که این گروه همانند گروههای طرفدار داعش عمل میکنند، اگرچه فیسبوک صفحات این گروهها را سریعا می بندد. بنابراین سوال این است: فعالیت گروه های آنلاین قبل از Charlottesville به چه صورتی بوده؟ اگر ما به سیر تکامل آنها دقت کنیم (همانطور که برای گروههای حامی داعش انجام دادیم) می توانیم رشد آنها را پیشبینی کنیم و در سایر مناطق امریکا به کار ببریم.
من در حال نوشتن مقاله ای برای نشان دادن نتایجی که قبلا به دست آوردهایم، هستم. در این مقاله به بررسی روابط وتعاملات بین دو مجموعه مخالف از گروههای آنلاین پرداخته و بیان میکنیم تحت چه شرایطی یک گروه آنلاین قادر خواهد بر گروه دیگر غلبه کند. به طور کلی، چرایی تمایل مردم به تشکیل گروه با هم و سپس تجزیه آن، دغدغه اصلی است. من فکر می کنم، هر فعالیت انسانی در معرض استرس و فشار است. در آینده، گروه داعشی نخواهد بود اما گروههایی شبیه به آن شکل خواهند گرفت! من ادعا میکنم، در واقع هیچ کدام از جزئیات این گروهها خیلی مهم نیست. زیرا ایده شکلگیری و فعالیت همه آنها یکی است!