تله پاتی و کوانتم

حسین جباری 5 سال قبل

با سلام ،می خواستم بدونم نظر فیزیک کوانتمی در مورد تله پاتی چیه؟آیا تله پاتی و درهم تنیدگی کوانتمی به هم ارتباطی دارن؟آیا تله پاتی با نظریه ذهن کوانتمی ارتباط داره؟کلا آیا از نظر فیزیک کوانتمی ارتباط تله پاتیک ممکنه(بدون استفاده از ابزار و صرفا انتقال افکار بین دو شخص )؟با تشکر

4 پاسخ
محمد 4 سال قبل

برای مشخص شدن این که آیا تجربه‌های تله‌پاتیک یا پیش‌شناختی این‌چنینی، به طور تصادفی اتفاق می‌افتند یا عملکرد عامدانه‌ای از سوی طبیعت هستند، دکتر رابرت شلدریک نویسنده، زیست‌شناس و محقق از دانشگاه کمبریج انگلستان آزمایشی انجام داد که به بخش زیادی از این پرسش پاسخ می‌دهد. در آزمایشی که دکتر شلدریک ترتیب داد، یک فرد باید قبل از آن که به تلفن پاسخ دهد حدس می‌زد چه کسی پشت خط است. فرد مورد آزمایش می‌دانست کسی که تماس گرفته یک نفر از چهار نفری است که برای او مشخص شده بود. در شرایط مورد آزمایش، نرخ شانس ۲۵درصد درنظر گرفته شد؛ هرچند در واقعیت، این شرایط در حالی رخ می‌دهد که تعداد افرادی که می‌توانند پشت خط باشند بسیار بیشتر است. بررسی آمار حاصل از نتایج این آزمایش نشان می‌دهد شانس درست حدس زدن این که فرد تماس گیرنده چه کسی است، حدود ۴۴ درصد است. این رقم بسیار بالاتر از آن است که بتوان آن را صرفا با توجه به شانس توضیح داد. جالب‌تر آن که وقتی افرادی که می‌توانستند مورد حدس واقع شوند، محدود به کسانی شدند که ارتباط عاطفی با فرد مورد آزمایش داشتند ـ مثل دوستان نزدیک یا اعضایی از خانواده ـ این درصد بالاتر هم رفت. با توجه به فاصله فیزیکی که میان افراد وجود داشت محققان نتیجه‌گیری کردند باید نیروهایی مانند نیروی الکترومغناطیسی یا نیروی جاذبه در این زمینه دست‌اندرکار باشند.

سهیلا 4 سال قبل

سلام
فکر انسان هم میتواند به کمیت فیزیکی تبدیل شود و هم بصورت کیفیت و حالت در خاطره باقی بماند. در حالت اول فکر بصورت گفتاری رفتاری و نوشتاری و ترسیمی بیان میگردد و در حالت دوم‌ فکر می تواند فقط پیش صاحب آن بصورت پنهان باقی بماند و کسی به آن دسترسی نداشته باشد. در مورد احساس هم همین روند صدق میکند.
حال تله پاتی در حال بررسی این امکان است که آیا فکر و احساس پنهان و به فعلیت در نیامده را میتوان در وجود یک فرد کشف کرد و آیا این فکر و احساس از فردی به فرد دیگر بدون استفاده از ابزار مادی ارسال و دریافت قابل انتقال و رد وبدل می باشد.در این زمینه بیشتر آزمایشات روی دوقلو هایی صورت میگیرد که از یک تخمک ایجاد شده اند.مثلا روانکاوان و روانشناسان در بخش رفتار شناسی با آزمایش فرو بردن ظریف سر سوزن بر نک انگشت یکی از دوقلو ها بطور همزمان دوقلوی دیگر درد را احساس خواهد کرد. چون احساس پدیده ای مادی ست، لذا جهت انتقال آن به ابزار مادی نیازی نیست و سرعت انتقال هم با سرعت نور محدود نمی گردد.
فیزیک دانان با استفاده از اصل بر هم تنیدگی کوانتایی این احتمال را میدهند که میتوان بجای ارسال اطلاعات با سرعت محدود نور ، حالات را از مکانی به مکان دیگر بدون محدویت سرعت منتقل نمود که در روند آن ارسال و دریافت همزمان صورت بگیرد. این امکان از طریق رایانه های کوانتایی در آینده امکان پذیر خواهد شد. مشکل این تکنولوژی در حال زایش این است که نمیتوان به سادگی دو رایانه را با حالت مشابه و یکسان کوانتایی تولید کرد طوریکه حالات کوانتایی آنها در همه لحظات منطبق بر هم بوده و تحت تاثیر عوامل محیطی مختلف قرار نگیرد. توسط چنین دوقلو های مصنوعی کوانتایی رد و بدل و یا ارسال و دریافت حالت که میتواند هم فکر باشد و هم احساس، در آینده دور دست امکان پذیر خواهد شد.
در مورد دوقلوی انسانی و یا افراد انسانی متفاوت زمانی تله پاتی امکان پذیر خواهد بود که مغز های آنها در یک لحظه خاص و بسیار کوتاه دارای یک حالت کوانتایی منطبق بر هم باشد و احتمال این امکان در طبیعت نزدیک به صفر می باشد اما نه صفر. در بین جمعیت هفت میلیاردی جامعه انسانی امکان دارد که دو فرد انسانی بطور کاملا تصادفی و اتفاقی و آنهم بطور کاملا ناآگاه و ناخود آگاه از احساس و افکار همدیگر اطلاع حاصل نمایند. در این صورت چون این دو فرد همدیگر را نمی شناسند، هرکدام آن ها چنین احساس و فکر و خیالی را از آن خود می پندارد، در صورتی که ممکن است به دیگری تعلق داشته باشد.
مقوله دیگری در کنار تله پاتی هست که به نام تله پورتی معروف است. آرزوی دیرینه بشر این است که بتواند بدون وسایل حمل و نقل بتواند کالا ها را از محلی به منطقه ای دیگر منتقل نماید و بدون موشک و ماه واره بتواند سفرهای منظومه ای و بین منظومه ای در کهکشان راه شیری و بین کهکشانی را انجام دهد. آرزوی تله پورتی در حیطه تخیلات علمی به این صورت بر آورده میشود که انسان موفق به اختراع یک دستگاه فرستنده میشود که در آن یک موجود زنده و غیر زنده به پلاسمای نوری نوری تبدیل میشود بدون اینکه ذره ای از انرژی آن به بیرون تابیده شود و از وجود آن کم گردد. سپس این انرژی متراکم توسط آنتن ارسال میگردد و یک دستگاه گیرنده پس از دریافت این پلاسمای نوری آنرا به همان موجود زنده و یا غیر زنده تبدیل خواهد کرد.
تله پورتی به نظر من بصورت یک آرزو باقی خواهد ماند که هرگز برآورده نخواهد شد. البته امید تخیل پردازان علمی را نباید به نا امیدی تبدیل کنیم.
در پایان میتوان امید داشت که مغز دو انسان بطور تصادفی و یا تقدیر و معجزه آسا دارای یک حالت کوانتایی باشند و ارسال و دریافت احساسات و افکار و اندیشه و خیلات برایشان با سرعتی مافوق سرعت نور ( تقریبا بی نهایت ) امکان پذیر باشد. در این حالت این دو فرد در اصل نیازی به انتقال احساسات و افکار نخواهند بود، زیرا مغز آنها گرچه از هم دور هستند، مثل یک مغز واحد عمل خواهند کرد. مثل یک روح و یا یک روان در قالب دو جسم دور و مستقل از همدیگر.

زهره 4 سال قبل

سلام 
فرض کنیم که یک رایانه کوانتایی جهان شمول کیهانی مرجعی وجود داشته باشد و دارای حالات کونتایی بیشمار، طوریکه هر کدام از این حالات با حالات کوانتایی منحصر بفرد افراد انسانی در طول زندگی بطور کامل تطابق داشته باشد، طوریکه این رایانه کوانتایی مرجع به احساسات، افکار و خیالات هر فرد انسانی در هر لحظه واقف باشد. این حالت خود به این معناست که رایانه مرجع نه تنها آگاه به حالات رایانه های منحصر بفرد است بلکه خود عامل تطابق آنها با حالات کوانتایی بیشمار خویش بوده، طوریکه احساسات و پندارها و افکار هر کدام از آنها به خود او تعلق دارد. لذا اگر چنین رایانه کوانتایی جهانشمول کیهانی مرجع را ذره ای از وجود خداوند بدانیم، آنگاه همه انسان ها در پیشگاه او بابت گفتار و کردار و پندار خویش از هرگونه تکلیفی معاف خواهند بود، زیرا خواست و اراده مرجع مرکزی سبب ایجاد چنین کردارها ، گفتارها و پندار هاست. نتیجه اینکه از عذاب های جهنمی نترسید. زیرا جبر و اختیار حالت کوانتایی مرکزی تعیین کننده تقدیر حالات کونتایی منحصر بفرد بوده و این سامانه ها از خود اختیار انتخاب نداشته و دارای خواست آزاد نمی باشند.

حجت 3 سال قبل

من تجربه موقعیت تشخیص تلفن را با خططای صفر دارم.
سال هفتاد وهشت خانواده من در شهر اردکان زندگی میکردند ومن طی پروسه ای ماهی چهار پنج بار به اصفهان می آمدم (اصالتا اصفهانی هستم) در یک روز صبح حدود ساعت نه مادرم تماس گرفت و از وضعیت روحی مادر بزرگم وحدثی که زده بود در مورد سکته چون مادر بزرگم سابقه داشت‌
حدود چهل وپنج دقیقه دیگر در حضور زن عمویم البته بعداز توضیح وضعیت مادر بزرگم خواستم تلفن کنم ناگهان تلفن زنگ زد زن عموم برداشت وگفت مادرته بعد از اتمام صحبت وقطع تماس اصلا فکرم کامل پیش خانواده ام بود و سفارش کردم با یکی از دوستان پدرم پیش دکتری آشنا ببرند.
توی بازه زمانی که منتظر خبر بودم دچار دلشوره هم بودم اومدم دستم بره به سمت تلفن که خودش زنگ خورد چون کسی نبود خودم جواب دادم ومتوجه شدم مادرمه کمی توضیح داد که دکتر معرفی کرده متخصص مغز واعصاب میبد ویزیت کنه.
من سریع با یکی از دوستانم تو بازار اردکان قناد بود تماس گرفتم وگفتم پنجاه هزار تومن به دست مادرم برسونه.
اون مقع بعد از ویزیت دکتر بود آتها عصر قرار بود پیش متخصص بروند.دوساعت گذشته بود باز زن عموم داخل اتاق بود داشت در مورد مادر بزگم صحبت میکرد که توفکرم گفتم یه زنگ بزنم ببینم پول رسید یا نه در همین حال که دستم داشت به سمت تلفن میرفت متوقف شد .واز روی ادب گذاشتم خود صاحبخونه صحبت کنه باز در کمال تعجب از صحبتهای زن عموم متوجه شدم مادرمه.
زن عمو با حالتی مشکوک گوشی را به من داد وقتی اطمینان پیدا کردم وضعیت مادر بزگم ثابته وپولم به دستشون رسیده .لباس پوشیدم و رفتم مطب پسر عموی پدرم که پزشکه کمی اطلاعات ردو بدل کردیم چون توی همون آپارتمان مطبش توی یکی از طبقات زندگی میکنه اصرار کرد پیشش بمونم ولی نمی دونم چرا برگشتم منزل عموم تاعصر حالت ملتهب داشتم با حساب وقت ویزیت دکتر وتشخیص وبقیه قضایا گفتم اینبار خودم زنگ بزنم دوتا پسر عموها وعروس عمو وزن عموم تو اتاق بودند دوبار خواستم زنگ بزنم منصرف شدم حتی تا بالای تلفن رفتم وبرگشتم بار سوم قبل از نشستن تلفن زنگ زد یه دفعه ناخود آگاه یا از روی شک یا هرتعبیری زن عموم قبل اینکه تلفن به زنگ سوم برسه گف حجت فکر کنم مادرته.
وکاملا درست بود من آن روز زیاد روی این قضیه فکر نکردم ولی بعدا که کمی فارق شده بودم اون روز را مرور کردم.
چطور تو اون وضعیت من ومادرم ارتباط فکری پیدا کردیم که بعد که از زن عمو هم که سئوال کردم گفت اونم متعجب بوده.
بعد با چند استاد روانشناس که صحبت کردم بعضی ها فرضیه تله پاتی را مطرح کردند وحتی به دعوت یکی از دوستان روانشناس درجلسه ای که دوتن از دوستان ایشان هم بود حضور یافتم وبرای اولین بار آنها فرضیه در هم تنیدگی وتله پاتی ناشی از آن را به گفته خودشان تا جایی که ثواد من میرسید نتیجه رابطه روحی با مادرم وتحت استرس روانی ذکر میکردند .
اما قضیه به اونجا ختم نشد وبارها اتفاق افتاد که مثلا من خواسته بودم با مادرم تماس بگیرم ووی تماس گرفته بود ویا عکس قضیه تا جایی که دوسال بادکر تاریخ وزمان تماسهای تلفنی که عقبه فکری داشت راثبت کردم.
البته خیلی سعی کردم بطور مصنوعی ارتباط برقرار بشه ولی توفیقی جز دو مورد نداشتم

حسینی پاسخ داده شده 2 سال قبل

باشه