علت و معلول

ارمین هاشمی 8 سال قبل

سلام. در مکانیک کوانتومی روابط علت و معلولی وجود دارد؟ این که ذرات از هیچ به وجود می آیند چگونه است؟( طبق گفته های لاورنس کراوس و میچیو کاکو) .

othsuovw پاسخ داده شده 7 سال قبل

۱

napjtdql پاسخ داده شده 7 سال قبل

۱

xilmkbum پاسخ داده شده 7 سال قبل

۱

xduwpswr پاسخ داده شده 7 سال قبل

۱

fsvgubyq پاسخ داده شده 7 سال قبل

۱

meartfpi پاسخ داده شده 7 سال قبل

۱

dkuotcmh پاسخ داده شده 7 سال قبل

۱

6 پاسخ
sajjad 7 سال قبل

سلام عذر جوابهادرست اندامایه نظرعرفا را مینویسم وکشف جدیدکوانتوم نسبیت: عرفا یه نظریه دارندبنام خلق وفنا لحظه ای که دریک لحظه مادی جهان میلیاردهابار نابودونیست میشه و دوباره خلق میشه اماچون این خلقهاوفناهاسریع انجام میشه مغزمابیشترانسانامتوجه نمیشود وموضوع دوم دانشمندا کشف کردند که با هر فکر که غیرماده هست ومنشأش میرناخودآگاه هست یک مولکول نروپپتاید که ماده هست دربدن تولیدمیشودویک بسته انرژی واردطبیعت میشودکه تابعدازمرگ هم ازبین نمیره والبته ماده خودانرژی هست. واین ازاین لحپظ واز لحاظ ساختار درونی اتم وتولد ومرگ الکترون پروتون و… وتولد اتمها ومرگشان وتولد سلولها ومرگشان یک شعور وآگاهی درماده اینکاررامیکنه اما از لحاظ اصطلاحات علمی وتخصصی متخصصین بهترمیدانند باپوزش فراوان

sajjad 7 سال قبل

سلام عذر جوابهادرست اندامایه نظرعرفا را مینویسم وکشف جدیدکوانتوم نسبیت: عرفا یه نظریه دارندبنام خلق وفنا لحظه ای که دریک لحظه مادی جهان میلیاردهابار نابودونیست میشه و دوباره خلق میشه اماچون این خلقهاوفناهاسریع انجام میشه مغزمابیشترانسانامتوجه نمیشود وموضوع دوم دانشمندا کشف کردند که با هر فکر که غیرماده هست ومنشأش میرناخودآگاه هست یک مولکول نروپپتاید که ماده هست دربدن تولیدمیشودویک بسته انرژی واردطبیعت میشودکه تابعدازمرگ هم ازبین نمیره والبته ماده خودانرژی هست. واین ازاین لحپظ واز لحاظ ساختار درونی اتم وتولد ومرگ الکترون پروتون و… وتولد اتمها ومرگشان وتولد سلولها ومرگشان یک شعور وآگاهی درماده اینکاررامیکنه اما از لحاظ اصطلاحات علمی وتخصصی متخصصین بهترمیدانند باپوزش فراوان

قندی 4 سال قبل

سلام به همگی،
برای اینکه از علت و معلول و رابطه نسبت به همدیگر، تصور روشنی داشته باشیم، بهتر است که در درجه اول تصویر روشنی از کل داشته باشیم. تصاویر دینی ، حکمی ، فلسفی و عرفانی که تاکنون در باره کل ارائه گردیده اند، کافی نیستند و علاوه بر کافی نبودن، ناقص، ناتمام و ناکامل و حتا در بیشتر موارد گمراه کننده ذهن و اندیشه انسانی هم هستند. به عنوان مثال خلقت شش روزه عالم توسط خداوند و آفرینش آدم از گل و دمیدن روح در او و سپس خلق حوا از دنده های آدم، باورهای اوهامی و گمراه کننده در مورد عالم و انسان و خداوند و طرح خلقت و آفرینش میباشند. برای سهولت اگر در برسی علت و معلول با مخروط های نوری آینده و گذشته در علم فیزیک آشنائی دارید، مطمئن باشید که آن ترسیم هم ناقص و ناکامل و ناتمام میباشد. برای رفع این نقص در علم تجربی، مفید تر است که به جای مخروط از اشکال دیگر هندسی استفاده کنیم مثل : کره ، مکعب مربع یا استوانه شش ضلعی و هشت سطحی شبیه خان های روی شان مومی در کندوی زنبور عسل. آنهم نه دو کره یا دو مکعب جدا از هم بلکه فقط یک کره یا یک مکعب و آنهم در پهنه لایه تناهی وجود ( هستی یا وجود خداوند ) نه یک کره یا یک مکعب بلکه تعداد بیشماری که به سمت لایه تناهی و بیکرانی، تعداد و شماره آنها هرگز به پایان نخواهد رسید. برای سهولت بیشتر، مفید تر خواهد بود که واحد های این مجموعه بی شمار را مطلقا مساوی و یک سان به پنداریم که روح و روان و خیال پریشان نگردد. بر محیط های محدود و منتاهی این مجموعه لایه تناهی سکون مطلق حکم فرماست و تعییر و تحول فقط مشمول حال محتوا های این مجموعه می باشد و نه همزمان مشمول حال محیط ها. هرکدام از این واحد ها را یک عالم می نامییم. لذا خداوند متعال بر خلاف باور دینی فقط یک عالم را نیافریده و عمل آفرینش هم به پایان نرسیده بلکه در همین لحظه که این حروف تایپ میشوند، در بینهایت دور دست ها عالم های جدید در حال شکل گیری و به ظهور رسیدن می باشند. در بررسی علت و معلول بعد از اینکه این تصویر را در ذهن و خیال و اندیشه هستی شناسی خویش نهادینه کردیم، آنگاه به محتوای مشمول حال تغییر و تحول یکی از این کره ها یا مکعب ها یا عالم خواهیم پرداخت که مشمول حال همه عالم هم خواهد شد و آنهم به علت واحد بودن آنها. تمام نظام های فلسفی، حکمی ، عرفانی و معارف دینی که قبل کشف علمی نوسان انبساط و انقباض کیهان تدوین گردیده اند و در بررسی های خود، زنجیره تولد و مرگ انسان را به همراه تسلسل تولد و مرگ کیهان را در نظر نگرفته اند، به همین دلیل ساده در بالا جمیع آنها ناقص و ناتمام و ناکامل و حتا گمراه کننده اعلام کردیم. هر فرد انسانی به همراه کیهان بار ها و بار ها پا به عرصه وجود خواهد گذاشت تا اینکه در پایان راه به شناخت کامل جزئیات و کلیات طرح مطلق و آفرینش، به شناخت کامل خویشتن و خداوند برسد. لذا بر پایی روز قیامت در دین مسیحیت و اسلام پدیده ای محال و غیر ممکن بوده و باور به آن گمراه کننده . حال بر می گردیم به محتوای یک کره یا مکعب یا یک عالم کروی یا مکعب شکل. در عمل تقسیم ، علت بیکران و لایه تناهی هم تقسیم شده و به علت های متناهی و محدود در چهارچوب عالم ها تجزیه گردیده است. علت کل متناهی در یک عالم در مرکز آن در گذشته نه چندان دوری ( حدود چهارده میلیارد سال شمسی پیش یا قمری ) متراکم و به دمای محض تبدیل گرده است و سپس شروع به انبساط و سرد شدن نموده است. آن علت متناهی کلی در وجود خود دارای مجموعه وسیعی از امکانات بالقوه بوده که در طی سیر و سلوک تکاملی خویش هرکدام در زمان و مکان ویژه خود به فعلیت در آمده و در خواهند آمد. به زبان شاعران می توان گفت که آن بذر علیتی اولیه در طی رشد و نمّوی خود، تمامی استعداد های نهفته را به شکوفایی خواهند رسان و این شکوفایی تا آخرین لحظه عمر کیهان یا تا آخرین لحظه انقباض مجدد، ادامه خواهد داشت و در آن لحظه دیگر هیچ امکان بالقوه ای باقی نخواهد ماند که به فعلیت رسیده باشد. در آن لحظه جمیع معلول های به ظهور رسیده و کلیه استعداد های شکوفا شده در مرکز عالم کروی یا مکعبی شکل متراکم و آتش و دمای محض تبدیل خواهند شد و علت کلی متناهی دوباره شروع به شکوفا شدن خواهد نمود، البته نه در قالب تکرار و مکررات بیهوده و خسته کننده جاودانه بلکه در قالب ظهوری دیگر، تولدی دیگر و مرتبه وجودی دیگر با کیفیات دیگر و بر از حالت قبل. در پشت این قبض و بسط وجود که بر اثر نوسان انبساط و انقباض های متوالی و عدیده صورت میگیرد، اصل تکامل علمی و سیر و سلوک عرفانی انسان به سوی کمال مطلق نهفته است. نزول و صعود حکمی، دینی و عرفانی چیزی نیست غیر از حرکت انبساطی و شکوفا شدن علت به سمت محیط و بر گشت آن به مرکز. دفتر چه خلقت دارای هفت فصل کلی میباشد و هرکدام از این فصل ها دارای یک زیرمجموعه وسیع از امکانات بالقوه. پس از اینکه فصل اول قرائت و جاری گردید، آنگاه فصل دوم آغاز میگردد. پس از اینکه این هفت فصل قرائت و ساری و جاری گردیدند و سرنوشت از پیش تعیین شده آنها توسط خداوند رقم خورد، آنگاه هفت فصل قرائت و جاری شدن همین هفت فصل در سطح بالاتری آغاز خواهد گردید تا در پایان نظام احسن ملکوتی اولیه دوباره برقرار گردد. تعداد و شماره این هفت فصل بی شمار و لایه تناهی نیستند بلکه محدود و متناهی است و تنها خداوند به تعداد و شماره آن ها آگاهی مطلق دارد و ما انسان ها فقط در زندگی ملکوتی به آن آگاهی کامل پیدا خواهیم کرد. در مورد نظریات علمی مکانیک ذرات و امواج، به این دلیل پدیده اتفاق و تصادف وارد اندیشه علمی شده است، که علم انسانی در حال حاظر و تا آینده های بسیار دور دست، قادر نخواهد بود که کلیه اثراتی را که یک اثر را به وجود میآورند از پیش محاسبه و تعیین نماید. منظور انشتاین از اینکه ” خداوند تاس نمی اندازد ” این نبود که مخالف تئوری مکانیک کوانتایی باشد، بلکه منظورش این بوده است که وجود همه چیز در طبیعت و کیهان بطور مطلق از پیش تعیین گردیده است. پاسخ نیلز بوهر به انشتاین این بود : اما وظیفه ما این نیست که برای خداوند، خط و مشی تعیین کنیم که چگونه دنیا را رهبری نماید.