مفهوم خدا در باور

Arash cheshmsiahi 6 سال قبل

اینکه ما چیزی رو حس میکنیم که نسبت به اون احاطه داریم مربوط به افعال گذشته است این درحالی که هیجوقت قادر به تشخیص اینده در کمیت نیستیم حتی کیفیت یک سیستم رو هم نمیتونیم بهش برسیم اگر دانشمندی واقعا احساس میکنه خیلی میداند به نظر من از جهل اش است مخصوصا اظهار نظر در
رابطه با خداو ماهیت ان
و اینکه شدیدا هم اصرار دارد بگوید خداموجود نیست
همینکه ما میتوانیم گذشته را بررسی کنیم به حال برسیم یعنی خدایی هست که مقدماتی را مهیا کرده وگرنه اتفاقات با تصادف رخ داده و بی معنا مینمود

امیررضا اعترافی پاسخ داده شده 4 سال قبل

بسمالله الرحمن الرحیم
خدا چیست؟خدا چیزی نیست است ماهیت ووجودی است که محدودیتی ندارد لیکن محدودیت خلق میکند،خدا نسبت به غیر خودش نتنها محدود نیست( یعنی قابل تعریف در مقیاس های مکان، زمان انرژی شکل رنگ جنس،بار، شمارشی، اندازه گیری،قابل آزمایش و…نیست)بلکه به این علت که تعریف کننده وموجودیت بخش به قوانین ومحدودیتهاست نسبت به هرچه غیر خودش هست قادر مطلق وغنی مطلق است(قادر مطلق یعنی نسبت به مخلوقاتش توانمندی نامحدود ومحدود ناشدنی دارد واگر امری را اونتواند انجام دهد هیچ کسی قادر به انجامش نیست وهمچنان او قادر مطلق است…البته بگذریم ازاینکه او به علت اینکه قانون ساز واجرا کننده ان است به هیچ وجه ممکن نیست قدرت انجام فعلی رانداشته باشد)پس این دو اصل را داشته باشید که خدا چگونه تعریف میشود:-۱-محدود نشدنی -۲- خلق کننده محدودیت وقوانین واجرا کننده آن…حال از یک مثال نسبتا قابل درک نسبت به اینکه خدا همه جا هست وهیچ جا نیست همه هست ولی هیچ کس نیست هرچیزی هست ولی هیچ چیزی بر او تاثیر ندارد برایتان میزنم:در ذهن خود خانه ای مجسم کنید که کامپیوتر وشخصی که با آن کار میکند وجود دارد ،آن شخص در این کامپیوتر با نرم افزاری مانند نتلب یک معادله دسته خطوط ایجاد کند،از این معادله دسته خطوطی منحنی های گوناگونی بسازد وبا معادله دیگری متغییر های منحنی های خودرا بصورت ترتیبی متناسب با زمان تغییر دهد،حاصل یک منحنی یا شکل متغییر خواهد بود که از معادلات پیروی میکند ودر داخل معادله مادر هم هست،حال کل معادله را حذف کنید ومعادله ای کاملا متفاوت بنویسید،معادله مادر تغییری میکند؟نه…معادله مادر را تغییر بدهید نتایج احتمالا کاملا متفاوت خواهند بود،نرمافزار راتغییر بدهید….به احتمال قوی حتی روشهای انجام همین فرایند هی مذکور نیز متفاوت خواهد بود،کامپیوتر را تغییر دهید…همه چیز عوض خواهد شد جز آن شخص شخص را تغییر دهید،همه چیز مربوط به شخص تغییر خواهد کرد جز خانه،خانه وهرچیزی داخل آن است را حذف کنید،زمان را عقب وجلو ببرید همه چیز به طور کلی عوض میشود…ولی آیا در حین این حذفیات وتغییرات خود شما تغییری کردید؟نابود شدید؟این آزمایش شبیهسازی فکری حتی به نورونهای شماهم آسیب نزد با وجود اینکه هرچیزی که شما دذهن خود مجسم کردید حداقل نورونهایتان را درگیر کرده بود(بماند که اینجا به ماهیت وعامل آگاهی برمیخوریم که احتمالا ماهیت کوانتومی یا بالاتر از فضا زمانی هم دارد) یعنی همه آنها باوجود اینکه از شما بود ازشماهم جدا بود ولی شما برآن قدرت مطلق داشتید…حال شما نمیتوانید بدون شخص یا کامپیوتر یا فضا یا زمان همین خط وخطوت یا منحنی ها را درذهن خود ایجاد کنید؟۱۰۰ درصد میتوانید چون آنها شمارا محدود نمیکنند شمایید که به انها محدودیت ووجودیت میبخشید(خدا نوراست یعنی وجودیت هرچیزی از خداست)…ساده بود نه؟ حالا میتوانید درک کنید که چرا خداقابل درک نیست وچرا علم میگوید خدا منطقی نیست؟علم ما براساس منطق وتجربه ماست نه بیشتر…خدا بالاتر از اینهاست واگر گفته شود خدا عرش دارد سخن غلطی نیست،همان طور که در قسمت سوال ماهیت زمان توضیح داده ام اگر جهان لایه لایه باشد وخدا نیرویش به صورت ریسمانی باشد که همه تاثیرات دیگر ازآن مشتق شده اند عیبی ندارد که بگوییم قدرت یا عرش خدا بالای آسمان هفتم(حوزه ریسمانی نهایی)قرار دارد،حتی میتوانیم اینگونه تفسیر کنیم که قدرت خدا بالاترین(مسلط ترین)اثر بر کل وجودیت است.امیدوارم مفید بوده باشد(درمورد هدف خلقت مبحث عشق مطرح است ودر مورد اختیار مبحث نسبی بودن اختیار که اینجا جای طرح آن نیست.
امیررضا اعترافی