کوانتوم و جاذبه

ilovephysicsforever 5 سال قبل

سلام این دومین سوال من هست لطفا ج بدید 
جاذبه در دنیای کوانتوم چگونه محاسبه میشود ؟ از قوانین نیوتون ک استفاده نمیشود از نسبیت عام انیشتین نیز استفاده نمی شود پس فرمول خاصی دارد؟
 

8 پاسخ
تابان 4 سال قبل

در فرمول بالا که فرمول همه چیز نامیده میشود به نظر من بهتر است که در ایندکس یا پیشوند حرف G سه حروف بنویسیم و آنهم به صورت Gmji . البته این سه حرف مقداری کوچکتر و پایین تر G نوشته شوند و بعد از حرف i یک علامت زیگما نوشته شود و زیر آن عدد ۱ و روی آن علامت عدد بینهایت درج گردد که نماینده و نشان دهنده این باشد که این فرمول برای همه جهان هائی که تا کنون خلق شده اند صادق می باشد. زیرا ایده اساسی و بنیادی این نظریه این می باشد که خداوند در تعیین فرم و محتوای جهان ها قبل از صدور فرمان و یا امر ” بشو ” ، بی نهایت امکانات را در اختیار داشته است و آنهم به علت دارا بودن دانش و قدرت مطلق. زیرا میتوان با اطمینان خاطر ( ۹۹،۹۹۹۹ در صد ) باور داشت که او ساده ترین امکان را انتخاب نموده که طبق آن ، همه جهان ها مطلقا یکسان خلق شده اند و جهان های نو که در بینهایت به توان بینهایت دور دست ها در آینده های بسیار دور دست آفریده خواهند شد، با همین شکل و محتوا به ظهور خواهند رسید. حرف j مخفف کلمه Jan می باشد که به فارسی جان نامیده میشود. جان یک مختصات ساکن ، امن و ثابت و تغییر ناپذیر و مطلقا پیوسته است و تنها عامل و علت و ریشه حیات می باشد. خود خداوند دارای دو بخش کلی و نسبی می باشد ، البته این تصویر علمی از خداوند است و با تصاویر مختلف دینی ، اللهی و حکمی و عرفانی و فلسفی از خداوند اختلاف دارد و طوریکه مطلع هستیم ، حتی خود ادیان در بین خود هنوز به یک تصویر واحد نرسیده اند و هر دینی ادعا دار که تصویر او از خداوند بر تر و کامل تر است، بر وزن هیچ بقال عاقلی به مشتریان خود نمی گوید که ماست و دوغ او امروز ترش یا ترشیده است ) . بخش نسبی خداوند شامل زمانمکان و بیزمانی بی مکانی، انرژی و جرم و بخش مطلق او شامل طرح مطلق آفرینش، سقف دو بعدی مطلق یا مکانها و بیمکانی های مطلق که به صورت دو لایه روی هم قرار گرفته اند و از جنس سطوح دو بعدی هندسی محض می باشند. بخش نسبی خداوند به کثرت رسیده است و در آینده ها به کثرت های نوین تری میرسد. اما در بین بخش ها و یا جنبه های مطلق خداوند ، تنها جان است که به کثرت نرسیده و پیوسته ترین ، مجرد ترین و اساسی ترین جنبه خداوند میباشد. ماده و روح و روان اجزاء ساختاری و مسالحی کمی و کیفی یا سخت افزاری و نرم افزاری جزء بخش نسبی خداوند می باشند. مختصات جان همیشه ساکن و امن و ثابت تمامی پیکره بی کرانی و بی نهایت را در بر میگیرد. نظم ها و قالبهای که ایجاد میشوند و مکانیزم آنها دارای استعداد در یافت خود حرکتی و زنده شدن را داشته باشند از مختصات جان حیات در یافت میکنند و نه ذره ای منحصر بفرد را جان دریافت کنند. و حرف i در تین فرمول شامل بخش معنویت خداوند میشود که از لحاظ علمی و در قالب ریاضی غیر قابل فرمول بندی. بنابر این این بخش از فرمول کار برد عملی نداشته و فقط نقش یاد آوری را بازی می کنند و در نتیجه حل فرمول تاثیری نداشته لذا میتوان آنها را از فرمول حذف کرد.
در سمت راست فرمول بهتر ( زیباتر ) است که بجای پرانتز باز کردن از علامت ماتریس یا کروشه استفاده کرد و آنهم سه نوع ماتریس بصورت زیر :
ماتریس اول دو ردیف در دو ستون.
ماتریس دوم چهار ردیف در چهار ستون که یک جدول ضرب ۱۶ خانه ای خواهد شد.
ماتریس سوم ۸× ۸ یا هشت در هشت که دارای ۶۴ خانه مربعی شکل خواهد شد.
در ماتریس او حروف بزرگ X,Y و دوبار X, Y البته با دو خط تیره و یا روی آنان یک نقطه گذارده میشود که علامت ماهیت دو گانه آنها می باشد و این القاء کننده آن و بر عکس.
در ماتریس دوم چهار کلمه مکان ، بیمکانی ، زمان و بی زمانی بصورت افقی و عمودی روی جدول و حاصل ترکیب آنها در ۱۶ خانه. بجای کلمات بهتر از حرف بزرگ S و S با نقطه یا خط تیره و حرف بزرگ T و T با نقطه یا خط تیره.
در ماتریس سوم ابعاد مستقل و مجزاء از هم دیگر با حروف کوچک مثل : x,y,z,t و x,y,z,t با نقطه یا خط روی آنها.
بعد از ماتریس ماتریس سوم علامت + و Gj و دو باره علامت + و Gi. بین ماتریس اول و دوم علامت + و بین ماتریس دوم و سوم علامت ( ، ) قرار میگیرد. در کنار سمت چپ هر سه ماتریس علامت زیگما نوشته میشود و پایین آن ۱ و بالای آن علامت بی نهایت. اندازه و مقدار عددی ابعاد هشتگانه قبل از وقوع مه بانگ یا در فاصله بین صفر و زمان پلانک برای شش بعد طولی که توسط خود من بصورت حجمی محاسبه گردیده شده اند هرکدام برابر با ۲×۱۰ بتوان منهای ۱۰۷ متر مکعب. و دو بعد زمانی و بیزمانی هر دو همچنین بصورت حجمی محاسبه گردیده اند هر کدام برابر اند با ۲× ۱۰ بتوان منهای ۱۳۱ ثانیه مکعب.
و اندازه و قدر این این ابعاد بعد از وقوع مه بانگ برابر با مقدار محاسبه شده توسط پلانک می باشند. برای بدست آوردن چنین رقم هایی میتوان از روش محاسباتی زیر استفاده کرد :
طول پلانک را به یک حلقه، لوپ و یک دایره تبدیل نمایید و خواهید دید که طول پلانک برابر با این حلقه خواهد شد، سپس آنرا تقسیم بر حاصلضرب ۲ × پی نمایید که برابر با شعاع دایره می باشد و سپس از فرمول محاسبه حجم کره حجم کره را محاسبه نمایید. حال اگر خواننده گرامی از این حقیر و ناچیز پرسید که چرا حجم ؟ پاسخ این است که این حلقه دور مرکز خود میتواند در تمامی جهات حرکت داشته باشد و در قالب حجم با ذرات دیگر وارد فعل و انفعال یا کنش و واکنش گردد. در موردحلقه های زمان و بیزمانی همین روش را میتوان بکار برد و از زمان پلانک استفاده نمود و بعد ها را به حلقه تبدیل نمود.
لازم به توضیح می باشد که این فرمول تاکنون توسط هیچ دانشگاهی و توسط هیچ پژوهشگری در هیچ مجله علمی به چاپ نرسیده است و از این طریق خدمت گردانندگان محترم و علاقه مند به رسته جدید علمی به نام گرانش کوانتمی و فرمول معروف همه چیز ، قرار می گیرد و اختیار دار تام آن خواهد بود.
در پایان اگر فرمول را در قالب چند کلمه ساده خلاصه نمائیم و آنرا بصورت :
با همه چیز و چیزان = خدا
آنگاه به سمت بیرون هیچ هنر بزرگی از خود نشان نداده ایم.

تابان 4 سال قبل

سلام ilovephisicsforever 
در مورد سوال مطرح شده شما یعنی تعیین نمودن یا محاسبه نیروی گرانش کوانتایی میتوان از روش زیر استفاده کرد:
در درجه اول باید اجرام دو ذره کوانتایی معلوم باشد و در درجه دوم فاصله بین آن دو ذره. این ذرات میتوانند دو ذره نوری مرئی باشند و یا دو الکترون و یا دو پروتون و نوترون،  البته در دو حالت الکترون و پروتون محاسبه مقداری مشکل تر است زیرا این ذرات دارای بار بوده و نیروی جاذبه و دافعه بین آنان بسیار قوی تر است از نیروی گرانش کوانتایی که بر اثر جرم ذرات ایجاد میشود.
حال دو فوتون را در نظر بگیریم که دارای یک رنگ مساوی باشند و دارای دو جرم مساوی ( البته فوتون ها در حال سکون دارای جرمی برابر با صفر می باشند) و از دو منبع نزدیک به هم در دو جهت مخالف ساطع شده باشند. این دو منبع را میتوان طوری تنظیم نمود که این دو شعاع یا پرتو نوری کاملا مماس به همدیگر از کنار هم رد شوند. در آزمایشگاه های مدرن در دوران دبیرستان چنین آزمایشی ممکن می باشد. ذرات یا امواج این دو نور با سرعتی دو برابر سرعت نور یعنی ۶۰۰ هزار کیلومتر بر ثانیه از هم دور میشوند. اگر در مسیر آنها دو صفحه اندازه گیری قرار داده شود، روی صفحه آزمایشگر و یا مشاهده گر متوجه میشود که این دو شعاع نوری مسیر دیگری را یکی به سمت چپ و دیگری به سمت راست خم نموده اند و این میزان خم شدگی برابر با طول محاسبه شده پلانک می باشد. البته در صورت مماس بودن کامل دو پرتو نور و اگر از هم مقداری دور تر باشند مقدر خم شدگی مسیر کمتر خواهد بود و لذا بزرگتر از طول پلانک. این طول حد اکثر مقدار مجاز می انحراف مسیر می باشد. این خمیدگی حاصل گرانش کوانتایی است که دو جرم فوتون ها روی هم ایجاد میکنند. با انجام این آزمایش میتوان صحت نسبیت عام انشتین را در آزمایشگاه تایید کرد و نیازی نیست در انتظار وقوع خسوف یا خورشید گرفتگی نشست. حالا محاسبه فاصله بین دو فتون خیلی پیچیده است و در اینجا از آن صرف نظر می کنیم. زیرا اول باید قطر قوس نقطه مماس دو فوتون را محاسبه کرد. این قطر برابر است با طول تقسیم بر ۶۰۰ هزار کیلومتر بر ثانیه ، پس از آن محیط دایره نقطه تماس را محاسبه کرد، و پس از آن با استفاده از فرمولهای محاسبات قوس و کمان و رادیان و درجه و زاویه و مثل ، حجم یکی از فوتون ها محاسبه کرد و پس از آن شعاع حجم را محاسبه نمود و سپس فاصله بین مراکز دو فتون برابر با شعاع ضربدر ۲ خواهد بود. پس از آن از طریق فرمول نیوتون،  نیروی جاذبه را محاسبه نمود و برای تنظیم مقدار حاصله آنرا در عدد ۸ × عدد پی تقسیم بر سرعت نور بتوان چهار نمود. این ثابت نسبت بین ضریب جاذبه نیوتون و ضریب جاذبه انشتین می باشد. لذا زمانیکه نیروی جاذبه یا گرانشی بین دو جرم را از دیدگاه نسبیتی انشتین میخواهیم محاسبه نمائیم، میتوانیم از اول از فرمول نیوتون استفاده کرده و سپس مقدار حاصل شده را در ثابت ساده شده ضرب نمائیم.  البته برای اجرامی که در حال حرکتند و دارای سرعت های مختلف نسبی به هم دیگر می باشند ، مساله یک مقداری پیچیده تر می شود.

تابان 4 سال قبل

Ena black hole va ena elyhe rajeon
اِنا بلَک هَول اِنا الیه راجعون
از سیاه چاله ایم و او به می گردیم