کوانتوم ذهنی

لیست سوالات پرسیده شدهکوانتوم ذهنی
اسلام 4 سال قبل

آیا انسانهای که از ذهن و عقل برخوردارند در یک جهان کوانتومی زندگی میکنند  که ما از آن بی خبریم و ایا  حیوانات با توجه به کوانتومی بودن جهان ، خودشان را نسبت به ما انسانها عقل کل فرض میکنند شاید حیوانات هم در دنیای خود خودشان را اشرف مخلوقات بدانند که ما از دنیای حیوانات بی خبریم آیا این نوع اتفاق به خاطر کوانتومی بودن جهان است ؟

حنانه سادات ضرابی عضو سایت پاسخ داده شده 3 سال قبل

سلام
تفکر و تخیل بسیار زیبا و قابل احترام است اما از نظر بنده تخیل در علم تنها باعث تولید شبه علم میشود و این موضوع ما رو از مسیر اصلی علمی دور میکنه. فکر میکنم بهتر باشد چند کتاب با موضوع کوانتوم مطالعه کنید تا بهتر با این علم زیبا آشنا شوید.
http://www.deeplook.ir/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%85%DB%8C/

6 پاسخ
روئیا 4 سال قبل

سلام اسلام، 
ذهن یک فضای مجازی سه بعدی است و وابستگی مستقیم به ساختمان سه بعدی مغز دارد و اگر ساختار مغز تجزیه و تحلیل گردد، آنگاه فضای مجازی محو خواهد گردید و لذا نمیتواند موجودیتی مستقل از ساختار مغز باشد. فضای مجازی ذهن به این دلیل ساده سه بعدی میباشد که کلیه انعکاسات واقعیت در ذهن از طریق حواس پنجگانه هر کدام در محل خاص خود صورت گیرند و در جای ویژه خود بصورت خاطره ذخیره و ثبت و ضبط گردند. حتا افکار و احساسات و خیالت و اوهامات هم دارای مکان ذخیره خاص خود میباشند و مفاهیم و کلمات هم به این ترتیب. اگر ذهن یک نقطه باشد آنگاه نمیتوان بین اشیاء و موجودات مختلف و مفاهیم و احساسات و افکار و خیالات و اوهامات تمیز قائل شد. بدن انسان از سه بخش کلی ساخته شده است که عبارتند از جسم ، روح و روان. این سه بخش همگی مسالح ساختاری اند که اولی سخت افزار و دو بخش دیگر نرم افزاری اند. ساختار ژن ها در هسته سلول ها دارای سه جنبه میباشد که یکی ساختار جرمی است و دوتای دیگر ساختار الکترومغناطیسی. ساختار های خارالقعاده منظم و پیچیده الکترو مغناطیسی در اطراف ساختار جرمی ژن ها دارای استعداد خود تصمیم گیری می باشند. زمانیکه ساختمان ژن ها تخریب گردد، این دو نظم روحی و روانی هم تخریب خواهند شد، اما محو نمی گردند بلکه در قالب میدان های الکتریکی و مغناطیسی در اطراف اجرام اتمی باقی خواهند ماند و استعداد زنده بودن را از دست خواهند داد. این سه نظم هرکدام حیات خودرا از مختصات ساکن جان دریافت می کنند و آنهم نه اینکه در لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر یک ذره جان به آن تعلق گیرد و در لحظه مرگ آن ذره از بدن پس گرفته شود. بنا براین روح و روان عامل حیات بخش نیستند بلکه هرکدام حیات خودرا از اقیانوس آرام و پیوسته جان دریافت کرده و در پایان عمر ، حیات خودرا در محیط جان از دست می دهند. برنامه روح و روان دو وظیفه کاملا مستقل از هم را به عهده دارند. روان مسئول کنترل و هدایت زندگی درونی است و روح مسئول کنترل و هدایت زندگی بیرونی را به عهده دارد و هرکدام دارای سه بخش میباشند به نام های : ناخود آگاه ؛ آگاه و خود آگاه. تقسیم بندی فروید که روح را در نظر نگرفته و هدایت زندگی درونی و بیرونی را به عهده روان گذاشته است، حقیقت ندارد.
بعد از مرگ بدن ، نه روح و نه روان و نه هیچ چیز دیگه ای از اجزای بدن خارج نمی شوند. محیط و مرز عالم های بیشمار مطلقا نفوذ ناپذیرند و هیچ چیزی نمیتواند از آنها عبور کند ، یا وارد شود و یا خارج گردد. اما این بینش علمی که مخالف جدایی روح و روان و جان و نفس از بدن به هنگام مرگ می باشد، مخالف و یا منافی با اصل جاودانه بودن زندگی نیست بلکه جاودانه بودن زندگی را از راه علمی بررسی میکند. طبق این بینش هر فرد انسانی بارها و بارها از مادر متولد می شود و آنهم هر بار در سطح تکامل یافته تری تا اینکه در پایان راه به بر ترین سطح زندگی که همان زندگی ملکوتی اولیه است برسد. در این سیر و سلوک به سوی رسیدن به سرحد کمال و برخوردار شدن از زندگی جاودانه ملکوتی هیچ گونه استثناء و تبعیضی وجود ندارد و همه افراد انسانی چه سعید و چه شقی به آن حالت بر خواهند گشت و آنهم نه در بیرون از عالم ها بلکه در چهارچوب مطلقا ساکن و امن عالم ها. لذا هر کدام از عالم ها سرای جاودانه ما انسان ها میباشند و ورود و خروج از آنها مطلقا محال و غیر ممکن می باشد. در این رابطه باور دینی به برپایی روز قیامت و پاداش بهشتی و عذاب جهنمی یک باور اوهامی میباشد و حقیقت ندارد. خداوند متعال مثل یک آموزش گر دلسوز و مهربان و آنهم یک آموزش گر مطلق دست همه انسان ها را در دست دارد  و زندگی روی زندگی و مراتب وجودی روی مراتب وجودی همه انسان را باعلم و دانش و اراده و خواست و رحمت و عشق بیکران خویش بطور کامل آشنا خواهد نمود و همه در حیات جاودانه خویش سهیم خواهد نمود و آنهم مطلقا مساوی و برابر و نه اینکه عده ای از امتیاز برتری برخوردار گردنند و نقش شفاعت و وساطت و میانجیگری را به عهده گیرند. برابری انسان ها در پیشگاه خداوند متعال به سان برابری نقاط هندسی میباشد. امیدوارم سر مبارک شما را با این بینش کودکانه به درد نیاورده باشم. پدیده رجعت دینی به معنای برگشت مکانی به سمت خداوند نیست بلکه در چهار چوب عالم ها برگشت به حالت اولیه ملکوتی زیرا ما انسان ها بخشی از وجود خداوند هستیم و هیچگاه از خداوند جدا نشده ایم که دوباره بخواهیم به او برگردیم. همیشه و جاودانه با خداوند بوده ، هستیم و خواهیم بود. لذا جدایی خالق و مخلوق توسط بینش ها و باور های دینی مخالف حقیقت میباشند و چیزی جزء اوهامات عقل انسانی در بخش انتزاعات نمی باشند.

علی پاسخ داده شده 4 سال قبل

سلام روئیا
شما فرمودید که در یک حلفه این روند ظهور غیوب به مراتب انجام میشه تا به تکامل غایی برسه
در این صورت من درک نمیکنم چه لذومی به هدایت برای انسانهاست ….
میشه این رو در گفته هاتون لحاظ کنین و اونارو بسنجین یا اگر من بد متوجه شدم دورباره اونو توضیح بدین ؟
ممنون ازشما

علی پاسخ داده شده 4 سال قبل

مراتب انجام میشه تا به تکامل غایی برسه
در این صورت من درک نمیکنم چه لذومی به هدایت برای انسانهاست ….
میشه این رو در گفته هاتون لحاظ کنین و اونارو بسنجین یا اگر من بد متوجه شدم دورباره اونو توضیح بدین ؟
ممنون ازشما

علی پاسخ داده شده 4 سال قبل

مراتب انجام میشه تا به تکامل غایی برسه
در این صورت من درک نمیکنم چه لذومی به هدایت برای انسانهاست ….
میشه این رو در گفته هاتون لحاظ کنین و اونارو بسنجین یا اگر من بد متوجه شدم دورباره اونو توضیح بدین ؟
ممنون ازشما

علی پاسخ داده شده 4 سال قبل

مراتب انجام میشه تا به تکامل غایی برسه
در این صورت من درک نمیکنم چه لذومی به هدایت برای انسانهاست ….
میشه این رو در گفته هاتون لحاظ کنین و اونارو بسنجین یا اگر من بد متوجه شدم دورباره اونو توضیح بدین ؟
ممنون ازشما

Amir.h.a 4 سال قبل

سلام در فلسفه گفته می‌شود که انسان از عالم وحدت به کثرات آمده تا کامل شود چون در عالم فرا بعد که وحدت باشد و در عالم کثرت و سه بعدی که خلق باشد ارتباطی است که بادرک هر دو آن ها انسان کامل می‌شود 
بله در واقع ما هم از خدا جدا هستیم در حال وهم جدا تقریبا چیزی شبیه بر هم نهی کوانتومی 

Amir.h.a 4 سال قبل

سلام در فلسفه گفته می‌شود که انسان از عالم وحدت به کثرات آمده تا کامل شود چون در عالم فرا بعد که وحدت باشد و در عالم کثرت و سه بعدی که خلق باشد ارتباطی است که بادرک هر دو آن ها انسان کامل می‌شود 
بله در واقع ما هم از خدا جدا هستیم در حال وهم جدا تقریبا چیزی شبیه بر هم نهی کوانتومی 

Amir.h.a 4 سال قبل

سلام در فلسفه گفته می‌شود که انسان از عالم وحدت به کثرات آمده تا کامل شود چون در عالم فرا بعد که وحدت باشد و در عالم کثرت و سه بعدی که خلق باشد ارتباطی است که بادرک هر دو آن ها انسان کامل می‌شود 
بله در واقع ما هم از خدا جدا هستیم در حال وهم جدا تقریبا چیزی شبیه بر هم نهی کوانتومی 

Amir.h.a 4 سال قبل

سلام در فلسفه گفته می‌شود که انسان از عالم وحدت به کثرات آمده تا کامل شود چون در عالم فرا بعد که وحدت باشد و در عالم کثرت و سه بعدی که خلق باشد ارتباطی است که بادرک هر دو آن ها انسان کامل می‌شود 
بله در واقع ما هم از خدا جدا هستیم در حال وهم جدا تقریبا چیزی شبیه بر هم نهی کوانتومی