پارادوکس گربه شرودینگر ، یعنی زنده و مرده بودن همزمان آن تا زمانی که جعبه باز شود، مشهورترین مثال یک مسئله بازگشتی در مکانیک کوانتومی است: به نظر میرسد دینامیک آن پیشبینی میکند که اشیای ماکروسکوپی (مانند گربه) میتوانند گاهی اوقات به طور همزمان در بیشتر از یک حالت کاملا جدا وجود داشته باشند. سالهاست بسیاری از فیزیکدانان تلاش کردهاند تا این پارادوکس را حل کنند، اما هیچ رویکردی به طور جهانی پذیرفته نشده است. اکنون فیزیکدان نظری فرانک لالو (Franck Laloë)، تفسیر جدیدی پیشنهاد کرده که میتواند بسیاری از ویژگیهای این پارادوکس را توضیح دهد. با دیپ لوک همراه باشید…
یک رویکرد برای حل این مسئله، افزودن یک جملهی اضافی و تصادفی به معادله شرودینگر است که اجازه میدهد بردار حالت کوانتومی، تقلیل یابد و در نتیجه اطمینان میدهد (همانطور که در جهان ماکروسکوپی مشاهده میشود) نتیجهی هر اندازهگیری، منحصربفرد باشد. نظریه لالو این تفسیر را با تفسیر دیگری از دوبروی و بوهم ترکیب میکند و ریشههای تقلیل کوانتومی را به میدان گرانشی جهانی ربط میدهد. این رویکرد میتواند به تمام اشیای کوانتومی و ماکروسکوپی، به یک میزان اعمال شود: یعنی به گربهها به اندازهی اتمها.
ایده ارتباط تقلیل کوانتومی به گرانش، قبلا توسط فیزیکدان و فیلسوف بزرگ انگلیسی، راجر پنروز پیشنهاد شده، اما او هیچگاه ایدههایش را به یک نظریه کامل توسعه نداد. لالو مدلی پیشنهاد میکند که در همین مسیر پیش میرود، با مشاهدات فیزیکی سازگار است و ممکن است روزی به لحاظ نظری، قابل آزمایش باشد.این مدل، نسبتا ساده؛ و حتی ناشیانه است و تنها یک پارامتر اضافی به معادله استاندارد میافزاید. لالو در حال برنامهریزی برای کشف نتایج بیشتر مدلش در موقعیتهای مختلف است. علاوه بر این، او پیشنهاد میدهد نظریهای که مکانیک کوانتومی را با گرانش ترکیب کند، میتواند پیامدهایی در اخترفیزیک داشته باشد.
گفتگو۳ دیدگاه
سلام
اگه بتونید آزمایشاتی که انجام میشه رو به زبون ساده تر و تجربی تو زندگی مثال بزنید ارزش علمی که دارید مطالعه می کنید و به اشتراک می زارید بیشتر میشه
مثلا اگه تو یک محفظه بسته خوردن سم توسط گربه و مردن اش با مشاهده ناظر متغیر هست این یعنی فکر شما که داره واقعیت شمارو می سازه
مشکل فیزیک این است که می خواهد از جزء به جزء برسد و فکر می کند تفسیر هر چیزی در خلقت با کوانتوم میسر است و این در حالی است که کوانتوم تنها یک نگاشت از حقایق را منعکس می کند. پارادوکس گربه ی شرودینگر پاسخی منطقی و فلسفی دارد و نه کوانتومی زیرا کوانتوم زیر مجموعه ی منطق است و نه اولی بر آن.
مشکل آنها این است که تا دیدند کوانتوم در امواج رادیویی لیزرها و علوم جدبد و قدیم ریشه دوانده رفتند و برای کل خلقت تفسیری کوانتومی قائل شدند. سوال من از آنها این است اثبات تجرد بعد خیال در انسان ، غم و شادی و شجاعت ، معاد جسمانی، سایکوکینتیک و جابجایی اجسام با نیروی ذهن ،و …کجا تفسیری کوانتومی دارد ؟
به علم من کلا چیزی که هنوز مشخص نشده اثباته حالته گربه و به تبع آن اثبات حالت های ممکن این ذرات است پس اصله موضوع سوال است ولی دارین دنبال فرعیات میکردیم و درموردچیزی که مشخص نیست بیشتراز دوحالته زنده و مرده میتوان تصورنمود ودرثانی درموردچیزی که نمیبینیم هم خیلی بیشتراز دو یا ده مورد میتوان تصورنمود پس اساسااین صحبتهابی معنی ست و از جهله ما میتابد من هم نمیدانم که درآمد زیرگربه درچه حالتی خواهدبودتا نبینم واگربخواهم ببینم بایست باگربه یکی شوم و این خود وجوده مراازحالت فعلی به حالتی که نمیدانم چیست میبرد و اون موقع سوالی که برای جوابش آمدم دیگر نیست پس اینجا با چیزی مواجه هستیم به اسم تناقض پی در پی و انگشت زدن درآنچه لانه زنبوراست و بیرون آمدنش مشخص نیست