شاید شما هم از طرفداران سریال آینه سیاه (Black Mirror) باشید، حتما این فکر از ذهنتان گذشته که آیا واقعا یک شبکه اجتماعی میتواند روی ثبات دموکراسی یک کشور تاثیر بگذارد یا اصلا دموکراسی تا چه حد نسبت به جریانهای فکری میتواند آسیبپذیر باشد؟ سیستم های پیچیده که جعبه سیاه دنیای فیزیک هستند، این بار به دنبال آزمودن میزان ثبات یک دموکراسی و عوامل تاثیرگذار بر روی آن است. اگر فرصت دیدن سریال ندارید ولی کنجکاو شدهاید پاسخ سوال بالا را پیدا کنید، پیشنهاد میکنم امروز در دیپ لوک با ما همراه باشید…
سیستم های پیچیده معمولا برای مطالعه پدیده هایی مثل سیستم ایمنی، آب و هوا، اکوسیستم و سیستمهای حمل و نقل و ارتباطات مورد استفاده قرار میگیرد، اما محققان این بار زمینهای کاملا متفاوت را برای بررسی توسط سیستم های پیچیده انتخاب کردهاند. هرچه سیاستهای جهانی غیرقابل پیشبینیتر میشود (نظیر خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، انتخابات ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا و یا پیروزی بولسونارو در انتخابات برزیل) نظریه سیستم های پیچیده فیزیک به سنگ عیار بهتری برای آزمودن ثبات یک دموکراسی تبدیل میشود. گروهی بینالملی متشکل از ریاضیدانان، اقتصاددانان، روانشناسان، فیلسوفان، جامعهشناسان و سیاستمداران یک بررسی جمعی انجام دادند و نتیجه آن را در مجله معتبر European Journal of Physics منتشر کردند. دکتر ویزنر (Wiesner) رهبر تیم، هدف پژوهش را اینگونه بیان میکند:
وقتی یک دموکراسی دچار بیثباتی شود کارهای زیادی برای انجام دادن وجود ندارد. از طرفی ما فاقد یک نظریهی روشن هستیم که نشان دهد بیثباتی در جامعه از چه حدی که فراتر رود دیگر آن جامعه تعبیری از یک دموکراسی نخواهد بود.
این موضوع مسیر حیات غرب را در ۶۰-۵۰ سال گذشته نشان میدهد، اما آن زمان، دیگر گذشته و شرایط تغییر کرده است. شهروندان دموکراسی امروزه کمتر با نهادهای حکومتی خود در ارتباط هستند. آنها به طور فزایندهای تمایل دارند بین نهادها و هنجارهایی که دموکراسی را ساختهاند فاصله ایجاد کنند و در این مسیر به انواع جایگزین، حتی حکومتهای استبدادی نیز گرایش نشان میدهند. ما اخیرا شاهد این بودیم که مقامات منتخب مردم در مجارستان و لهستان رسانههای انتقادی را تحت فشار قرار داده و همچنین باعث تضعیف نهادهای غیروابسته مانند دادگاههای مستقل شدهاند. این مقاله بر دو ویژگی سیستمهای اجتماعی پیچیده (به خصوص جوامع دموکراتیک) متمرکز است: ثبات و بازخورد و رابطه متقابل این دو.
محققان بررسی کردند که چگونه پایداری نهادهای اجتماعی، وابسته و متاثر از چرخهی بازخورد است. نابرابری اقتصادی، اختلافات سیاسی، تاثیر رسانهها و شبکههای اجتماعی بر هنجارهای جامعه از جمله زمینههای تحقیقاتی آنها بود. آنها میگویند:
نابرابری اقتصادی با سلامت دموکراسی ارتباط مستقیم و دوجانبه دارد. نابرابرهای دیگری که در یک جامعه مشاهده میشود، نظیر بهداشت ضعیفتر یا ناهنجاریهای اجتماعی در طبقات مختلف جامعه، خود متاثر از همین قطبشهای سیاسی-اقتصادی است.
دموکراسی ضامن برابری همه مردم در نفوذ روی سازمانهای اصلی جامعه است، اما هنگامی که این قطبشهای اقتصادی افزایش مییابد، اختلاف در نفوذ روی نهادها و سازمانهای وابسته به طرز چشمگیری تغییر میکند، زیرا آن دسته از افراد جامعه که از منابع مالی بزرگتری برخوردار هستند از این منابع در راستای اعمال تاثیر بیشتر روی نهادها استفاده میکنند و توانایی ایجاد تغییرات بیشتری را نیز دارند و افرادی که به این منابع مالی بزرگ دسترسی ندارند، طبعا قدرت اعمال نفوذ نیز نخواهند داشت. هنگامی که در یک جامعه شکاف اقتصادی وجود داشته باشد، یک شوک اقتصادی (مانند بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸) میتواند به راحتی پل بین خواستهی مردم با نتایج خروجی از موسسات مالی را درهم بشکند. پیامد دیگر آن ناکارآمد شدن قوانین است، هنگامی که در یک جامعه، قوانین تاثیر خود را از دست بدهند، دیگر دموکراسی معنایی نخواهد داشت.
پژوهشگران همچنین نشان میدهند که اختلاف نظرهای افراطی میتواند از عوامل بیثباتی یک دموکراسی باشد. درحالیکه تفاوت عقیده و تنوع دیدگاه از لازمههای یک دموکراسی سالم است، اما زیادهروی در آن باعث ناتوانی حکومت در درک و حل مشکلات مشترک مردم میشود. رادیکالیسم و قطبش، دو مفهوم آمیخته به هم هستند. رادیکالیسم زمانی رخ میدهد که نخبگان سیاسی با دور زدن قوانین، نادیده گرفتن هنجار و دنبال کردن استراتژیهای محدود، سعی در حفظ منافع خود دارند. قبطش در واقع زمانی رخ میدهد که باور عمومی مردم دچار تزلزل شود و هواداران یک ائتلاف خاص را به سمتی رهنمون میکند که چشم بر خطرات تهدید کننده دموکراسی ببندند آن هم تنها با این باور که وجود مخالفانشان در راس قدرت میتواند بسیار زیانبار باشد. پروفسور فرل (Farrell) یکی از اعضای تیم میگوید:
در ایالات متحده آمریکا، جایی که رسانهها نسبت به دموکراسیهای مشابه، آزادیهای بیشتری دارند نیز ما شاهد چنین پدیدههایی هستیم، برای مثال رادیو تاک و فاکس نیوز مدت زیادی است به گونهای از جبهههای محافظهکار حمایت میکنند که آنها همیشه مشتاق اطلاعات و دادههای تاییدکننده باورهای خود باشند.
این یک حلقه بازخوردی بین رسانهها و شنوندگان است که توسط مناسبات اقتصادی تغذیه میشود. به طریق مشابهی رقابتهای حزبی و یا تحمیل اهداف سیاسی نیز میتواند به چرخه بازخوردی بین رسانه ها و بازیگران عرصه سیاست منجر شود. در نهایت محققان به بررسی نحوه نابودی نهادهای اجتماعی توسط فرسایش تدریجی هنجارهای اجتماعی پرداختند. پروفسور لواندوسکی (Lewandowsky) روانشناس این گروه تحقیقاتی میگوید:
بیشتر دموکراسیها به سهگانهی هنجارها، توافقات و انتظارات مردم متکی هستند، این بدان معناست که عوامل روانشناختی زیادی میتواند روی ثبات یا بیثباتی دموکراسیها اثرگذار باشد.
رسانههای اجتماعی میتوانند تاثیر زیادی بر این فرآیند داشته باشند. شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهد میزان پافشاری مردم بر یک عقیده، وابسته به آن است که این باور چقدر توسط دیگران پذیرفته شده و به اشتراک گذاشته میشود. اما اگر این جریانات فکری تحریف یا جهتدهی شوند چه؟ در واقع دیدگاههای افراطی تنها زمانی میتوانند پا به میدانهای اصلی بگذارند که با حمایت اکثریت، نوعی مشروعیت بدست آورده باشند. این امر باعث تقویت دیدگاههای افراطگرایانه در یک جامعه می شود. این واقعیت که هر دیدگاهی صرف نظر از این که چقدر پوچ است، حداقل توسط یک میلیارد کاربر فیسبوک در سرتاسر جهان به اشتراک گذاشته میشود، فرصتی برای ایجاد یک تاثیر اجتماعی نادرست در حاشیه هر موضوعی را پدید آورده است. این نشاندهنده توانایی تحریف جریانات فکری توسط وسایل ارتباط جمعی است.
اعضای این گروه همچنین از الگوریتمهای مورد استفاده توسط سیستمهای شبکه اجتماعی بهره بردند تا ببینند در بخش بازخوردهای هر کاربر چه محتوایی نمایش داده میشود. آنها به رفراندوم برکسیت (Brexit یا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) و انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۱۸ اشاره میکنند که دادههای بسیار شخصی در معرض دسترسی کارگزاران سیاسی قرار گرفت و دری را بهمنظور بهرهبرداری از افراد و با هدف قرار دادن نقاط ضعف منحصر به هر شخص گشود. دکتر ویزنر توضیح میدهد:
یکی از نتایج مهم این مطالعه آن است که تبادل دیدگاه به صورت روشن، یکی از مهمترین ویژگیهای ثباتدهنده به یک دموکراسی است. اگر در جامعهای امکان تبادل دیدگاه و بحث و تعامل به صورت آزادانه وجود نداشته باشد، عملا در آن سیستم دموکراسی شکست خورده است. این هدف که افراد را با استفاده از نقاط ضعفشان بدون آنکه اطلاع داشته باشند و حتی بدون آنکه بتوانند درباره هر یک از مسایل استدلالهای خود را بیان کنند متقاعد کنیم، کاملا بر خلاف اصول یک جامعه دموکراتیک است.
این تاثیرهای رسانههای اجتماعی و گفتمان عمومی حاکی از آن است که عدم انعطافپذیری ساختارهای سازمانی و سنتهای تاریخی موجب آسیبپذیری دموکراسی میشود. علم سیستمهای پیچیده نقطه شروع منحصر به فردی برای مطالعه چنین پدیدههایی را ایجاد میکند.
گفتگو۱ دیدگاه
ممنون