حیات کوچک ما در احاطه احتمال و ضدواقعیت ؟ (قسمت دوم)

0

در قسمت قبل از ضدواقعیت یا اتفاقات محتملی سخن به میان آوردیم که با آنکه هنوز رخ نداده‌اند، اما می‌توانند بر سرنوشت جهان تاثیر بگذارند. در قسمت دوم و پایانی، درباره‌ی یک ویژگی شگفت‌انگیز و رازآلود در عالم، یعنی بقا بحث می‌کنیم و نقش ضدواقعیت‌ ها را در این ویژگی سرنوشت‌ساز بررسی خواهیم کرد. خواهیم دید موجودات زنده چگونه با این ویژگی منحصربفرد از تمام چیزهای دیگر در جهان، گوی سبقت را می‌ربایند. با دیپ لوک همراه باشید…

حال بیایید یکی از کمیاب‌ترین و در عین حال مهم‌ترین ویژگی‌های فیزیکی در عالم را بررسی کنیم: بقا. اکثر چیزها در جهان موقتی بوده و پس از مدتی نابود می‌شوند. برای مثال سنگ‌ها به صورت دائم در حال تخریب هستند، صفحات کتاب‌ها پاره شده و یا زرد و فاسد می‌شوند، موجودات زنده (از باکتری گرفته تا فیل و حتی انسان) پیر شده و می‌میرند. موارد استثنا تنها محدود به ذرات تشکیل‌دهنده ماده از قبیل الکترون‌ها، کوارک‌ها و دیگر ذرات بنیادین است. در حالی که سامانه‌های شامل این ذرات تغییر می‌کنند، خود آن‌ها بدون تغییر باقی می‌مانند. مسئول اصلی هردو حالت پایداری و ناپایداری مواد، قوانین فیزیکی می‌باشند. این قوانین محدودیت‌های ترسناکی را بر تمام عالم وضع می‌کنند؛ برتمام چیزهایی که تا به حال بوده و در آینده خواهند بود.

قوانین فیزیک مشخص می‌کند که سیارات چگونه در مدار خود حرکت کنند؛ این قوانین حاکم بر انبساط عالم و جریان الکتریکی درون مغز و کامپیوتر ما هستند؛ آن‌ها نحوه کار باکتری و ویروس‌ها، ابرها در آسمان، امواج در دریا و مواد مذاب زیرپوسته زمین را کنترل می‌کنند. این قوانین ورای اتفاقات واقعی عالم رفته و حتی تعیین می‌کنند چه چیزهایی ممکن است یا ممکن نیست اتفاق بیفتد. هرچیزی که قوانین فیزیک ممنوع کنند، ممکن نمی‌شود، بدون توجه به اینکه ما چقدر در جهت انجام آن تلاش کنیم. برای مثال هیچ ماشینی نمی‌تواند ساخته شود که در آن ذرات به سرعتی بالاتر از سرعت نور برسند.

نظم و قانونقوانین فیزیک، توضیح دلیل اصلی گرایش ذاتی مواد به موقتی بودن هستند. در واقع دلیل موقتی بودن مواد این است که قوانین فیزیک برای ابدی کردن و حفظ دائمی مواد، ایجاد نشده و تنها ذرات اولیه و بنیادین را از نابودی حفظ می‌کنند. این قوانین بر ذرات سازنده عالم اعمال می‌شوند، بدون این که به شکل خاص در جهت حفظ دائمی مواد ساخته شده از اجتماع این ذرات طراحی شده باشند. الکترون و پروتون یکدیگر را جذب می‌کنند (که یک برهمکنش بنیادین است). این حقیقت ساده بنیان پیچیدگی‌های شیمیایی بدن انسان است، اما هیچ نشانی از چنین پیچیدگی در قوانین فیزیک قابل ردیابی و مشاهده نیست. قوانین فیزیک (از جمله قوانین دنیای خودمان) که به شکل خاص برای حفظ و پایداری دائمی مواد (به جز ذرات بنیادین) طراحی نشده‌اند را از این پس قوانین بدون طرح (No-design laws) می‌نامیم، بدین معنی که هیچ طرح و نقشه قبلی برای ایجاد این قوانین وجود نداشته است. براساس قوانین بدون طرح، اجتماعات پیچیده‌ای از اتم‌ها (مانند یک تکه سنگ) دائما به دلیل برهمکنش‌های هر اتم با اتم‌های اطرافش بوجود آمده و همین باعث تغییرات دائمی در آن می‌شود.

از دید حفظ و ماندگاری ساختارها، بیشتر این برهمکنش‌ها سبب بروز خطاهایی به شکل اشکال‌های ریز در مواد شده که در طول زمان این مشکلات در ساختار ماده ظاهر می‌شوند. این ساختارها پس از مدتی از بین رفته و فرومی‌پاشند، مگر اینکه عاملی مداخله کرده تا مشکلات را برطرف و به ادامه حیات ماده کمک کند. هرچه ساختار مورد بررسی پیچیده‌تر بوده و با ذرات سازنده خود تفاوت بیشتری داشته باشد، رفع ایرادها و حفظ موجودیت ماده دشوارتر می‌شود. به عنوان نمونه می‌توان به حفظ دست‌نوشته‌های قدیمی با نوشتن مجدد از روی آن‌ها در گذشته اشاره کرد. هرچه نوشته‌ی ابتدایی طولانی‌تر و پیچیده‌تر باشد، احتمال خطا در حین کپی‌برداری بیشتر شده و جلوگیری از بروز این خطا را برای نویسنده دشوارتر می‌کند؛ برای مثال او می‌تواند با چک کردن چندباره هر لغت، خطا را کاهش دهد، اما این موضوع کار را سخت‌تر می‌کند.

با توجه به بدون طرح بودن قوانین فیزیک، ظرفیت یک سامانه برای پایداری خود (البته در محیطی پایدار و بدون تغییر) یک ویژگی کم‌یاب و ارزشمند در عالم است. من به این ویژگی، بقا (resilience) می‌گویم. بقا و ماندگاری آنچنان در عالم نایاب است که برای سال‌های متمادی مردم ناپایداری عالم را یک حقیقت ظالمانه می‌دانستند و شاعران و نویسندگان زیادی به بیان ناامیدی خود از این موضوع پرداخته‌اند. برای مثال ویلیام شکسپیر در نمایشنامه خود با عنوان طوفان (The Tempest) از قول شخصیت اصلی داستان پروسپرو می‌گوید:

شادمانی‌هایمان پایان پذیرفته است.

این بازیگران چنان که گفتم همدم روح بودند

و (اینک) در هوا گداخته‌اند، در هوای رقیق.

برج‌های سر بر ابر سائیده و کاخ‌های باشکوه

و معبدهای مهیمن و خود این جهان برزگ نیز

آری، و آنچه در اوست همه

چون بنای بی اساس این رویا خواهند گداخت

و همچون این نمایش موهومی که محو گردید

اثری از خویشتن برجای نخواهند نهاد.

ما نیز مصالحی هستیم که رویا بر آن بنا می‌گردد،

و زندگی کوچک ما در احاطه خواب است.

(طوفان ترجمه ابراهیم یونسی صص۱۴۱و۱۴۲ – با تلخیص)

این سطرها چنان زیبا و موزون‌اند که ممکن است در نگاه اول یک نکته مهم از نظر دور بماند. این شعر تنها یک نگاه محدود و یک‌سویه به واقعیت را ارائه می‌دهد و بسیاری از حقایق بنیادین را نادیده می‌گیرد. اگر ما این حقایق را در نظر بگیریم متوجه می‌شویم که نگاه منفی‌گرایانه پروسپرو و نتیجه‌گیری‌اش چندان به‌جا و درست نیست. با این حال حقایق مذکور در ابتدای کار مشخص و عیان نیستند. برای دیدن این حقایق ما باید به چیزی فراتر از اتفاقات و حوادث عادی و معمول عالم (مانند ناپایداری، بقا، سیارات و یا برج‌های سر بر ابر سائیده شهرهایمان) بیاندیشیم. ما باید چیزهایی که می‌توانند و نمی‌توانند اتفاق بیفتند را نیز درنظر بگیریم: همان ضدواقعیت‌ها که مانند موارد قبل به وسیله قوانین فیزیک مشخص می‌شوند.

مهم‌ترین موردی که در سخنان پروسپرو نادیده گرفته شده است، این است که حتی با وجود قوانین بدون طرح؛ بقا و ماندگاری همچنان قابل دست‌یابی است. هرچند از آن‌جایی که قوانین، بدون طرح قبلی هستند، دست‌یابی به بقا و ماندگاری، حتمی و تضمین شده نیست، اما دست یابی به آن از نظر همین قوانین رد و ممنوع نشده‌ است. یک راه سریع برای مشاهده چنین موضوعی این است که کمی دقیق‌تر از زمان شکسپیر به اطراف خود بنگریم. مواردی وجود دارد که درجاتی از ماندگاری را از خود نشان داده و مهم‌تر از همه آنکه برخی موارد ماندگارتر از بقیه هستند. این‌ نوع ماندگاری برخلاف آنچه مردم می‌پندارند در سنگ‌ها و صخره‌ها یافت نشده، بلکه در موجودات زنده مشاهده می‌شود.

موجودات زنده به طور کلی بیش از دیگر چیزها مثل سنگ، میل به بقا و ماندگاری دارند. یک حیوان زخمی پس از مدتی زخم خود را ترمیم می‌کند در حالی که یک سنگ چنین قابلیتی ندارد؛ به همین ترتیب هر حیوانی در نهایت می‌میرد، ولی گونه آن حیوان می‌تواند بسیار بیشتر از یک صخره دوام آورده و باقی بماند.

برای مثال یک باکتری را در نظر بگیرید. این موجودات بیش از ۳ میلیارد سال بر روی زمین دوام آورده و حتی تکامل یافته‌اند. به شکلی دقیق‌تر، چیزی که در هر باکتری تقریبا بدون تغییر باقی می‌ماند، مجموعه‌ای از دستورات است که به شکل یک الگوریتم نحوه بازتولید همان باکتری از مواد بنیادین را توصیف کرده و در درون تمام سلول‌های این جاندار وجود دارد: یک دستور پخت. این دستور پخت درون مولکول‌های DNA باکتری (که در واقع هسته سلول‌ هستند) ذخیره شده است. این مجموعه یک رشته از مواد شیمیایی شامل چهار نوع مختلف است. این رشته دقیقا شبیه مجموعه‌ای طولانی از کلمات است که با الفبایی چهارحرفی بوجود آمده‌اند و هر کلمه تقریبا مربوط به نحوه تولید یک ساختار از ساختمان باکتری است. در زیست‌شناسی به مجموعه تمام این دستورات، ژن می‌گویند.

ژن در واقع همان ساختار و الگوی خاص مربوط به باکتری است که در گذر زمان ثابت باقی می‌ماند. در حالی که در همین مدت چینش و ساختار سنگ‌ها بر روی زمین به شدت دچار تغییر شده و حتی الگوی قاره‌ها نیز به دلیل فعل و انفعالات زیرزمینی دگرگون شده‌اند. فرض کنید یک موجود بیگانه فضایی پیش از تاریخ انسان برروی زمین فرود آمده، مقداری از DNA یک ارگانیسم زنده (مثلا جلبک سبزآبی) را برداشته و یک عکس از الگوی قاره‌های زمین از فضا گرفته باشد. فرض کنید که این بیگانه فضایی در زمان حال به زمین برگردد. در تصویری که آن‌ها از زمین گرفته‌اند تغییرات زیادی در ساختار قاره‌ها و مکان اقیانوس‌ها به وجود آمده‌است. با این حال ساختار ارگانیسم مذکور تقریبا بدون تغییر مانده‌ است. بنابراین موارد مشخصی در کیهان ما (مانند دستورات قرارگرفته در DNA موجودات زنده) تا حد زیادی بدون تغییر باقی می‌مانند.

موضوع دیگری که از دید پروسپرو پنهان مانده، این است که موجودات زنده می‌توانند بر محیط خود اثر گذاشته، آن را تغییر دهند و این توانایی را در نسل خود حفظ کرده و بارها آن را تکرار کنند؛ قابلیتی که بسیار فراتر از توانایی‌های یک سنگ است! زمین هنوز هم نشانه‌هایی از فعالیت‌ باکتری‌هایی مربوط به میلیاردها سال پیش را در خود دارد (برای مثال باکتری‌هایی به شکل فسیل کربن). گیاهان تغییرات بزرگی در ترکیب اتمسفر زمین با تبدیل نور خورشید و کربن دی اکسید به اکسیژن گازی شکل به وسیله فتوسنتز ایجاد کرده‌اند. انسان‌ها نیز توانایی وسیعی در تغییر شرایط جهان دارند. برخلاف نگاه پروسپرو، مکان‌ها، معابد و برج‌های سر به ابر ساییده نیز می‌توانند به ماندگاری و بقا برسند، چرا که تمدن باعث بوجود آمدن آن‌ها شده است. انسان می‌تواند این ساختمان‌ها را به وسیله‌ نقشه‌های موجود از آن‌ها (یا همان دستورپخت، شبیه به دستورپخت موجود در ژنوم) بازسازی کرده و یا از نو بسازد. این موضوع سبب تضمین ماندگاری طولانی‌مدت این بناها حتی بسیار بیشتر از اجزای سازنده‌شان می‌شود. همچنین امروزه یک چاپگر سه بعدی می‌تواند با داشتن دستور پخت مناسب، هر بنای باستانی را، هرچند کاملا تخریب شده باشد، از نو بسازد.

هرچند هنوز زندگی انسان محدود و مقید است، اما فناوری به خوبی توانسته است قدرت انسان امروزی را گسترش داده و به ورای محدودیت‌های پیش روی پیشینیانش برساند. تمدن انسانی به وسیله ایجاد تغییر در روند طبیعی محیط اطرافش، در حال رشد و بهبود مداوم است. اکنون دانشی داریم که ما را قادر به ساخت خانه‌ها گرم (یا سرد)، داروهای قوی و مؤثر، حمل و نقل کارآمد بر روی زمین و حتی در فضا، تولید ابزاری برای نجات نوزادان در حین تولد، افزایش طول زندگی و لذتبخش‌تر کردن آن کرده است. ما آثار فوق‌العاده در حوزه‌های هنر، ادبیات، موسیقی و علم تولید کرده‌ایم. همان کلمات سخنرانی پروسپرو شاهدی بر گنجینه ادبیات ما و چگونگی حفظ و بقای آن‌هاست که در کنار آثار بیشمار دیگر ناشی از فعالیت هوشمندانه انسانی می‌باشد. بنابراین این نمایش مجلل از تمدن بشری که باعث بقا و رشد ما می‌شود در طی قرن‌های متمادی به جای نابودی، باقی مانده و رشد کرده است. دیگر اشکال حیات بر روی زمین حتی بیش از این نیز سابقه داشته و بعضا برای میلیون‌ها سال باقی مانده‌اند.

با این وجود نمی‌توان این حقیقت را نادیده گرفت که بقای تمدن ما به صورت مداوم به وسیله مشکلات و مسائل مهمی تهدید شده و این مسائل بر سر راه پیشرفت بشر نیز قرار می‌گیرد. برخی از این مشکلات مثل گرمایش جهانی و بیماری‌های شدیدا واگیردار در واقع محصول همان پیشرفتی است که به آن می‌بالیم. این مسائل چالش‌های قابل توجهی را به وجود می‌آورند که بعضا می‌توانند جنبه‌های مختلفی از رشد و گسترش تمدن بشری را کاملا نابود کنند.

اما این امکان وجود دارد که چنین مسائلی را هرچند در ظاهر بسیار بزرگ به نظر می‌رسند حل کنیم؛ قوانین فیزیک وجود راه‌حل‌های بزرگ را ممنوع نمی‌کنند. این قوانین قادر به تضمین بهبود یا رفع آن‌ها نیستند، اما امکان آن را نیز رد نمی‌کنند. در واقع این قوانین بیان می‌کنند که با وجود بحران‌های بزرگی مانند بحران تغییر اقلیم، بقای انسان و پیشرفت او امکان‌پذیر است. قوانین فیزیکی که به صورت ضدواقعیت بیان شده‌اند، راهی را برای بهبود شرایط به ما نشان می‌دهند. با در نظر گرفتن آنچه در عالم می‌تواند رخ دهد در کنار آنچه واقعا رخ داده است، ما تصویر بسیار کامل‌تری از دنیای فیزیکی داریم. نتیجه‌گیری غم‌انگیز پروسپرو تنها بخشی از واقعیت را به تصویر می‌کشد و به همین دلیل دچار ایراد اساسی است. این نگاه به اندازه یک کابوس شبانه، ترسناک و خوشبختانه در عین حال غیرواقعی است!

دانش‌آموخته رشته فیزیک دانشگاه فرهنگیان در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته فیزیک گرایش ذرات بنیادین و کیهان‌شناسی از دانشگاه صنعتی امیر کبیر تهران. زمینه‌های پژوهشی در حوزه تحولات ستاره‌ای در بررسی پدیده‌های کهکشان بوده و دیگر علائق در حوزه فلسفه علم فیزیک، مدل استاندارد ذرات و همچنین علم داده شامل داده‌کاوی، یادگیری ماشین و یادگیری عمیق می‌باشد.

ارسال نظر